۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

 

پنهان‌کاری سیاسی نکنید



مهدی مطهرنیا
فرهنگ استراتژیک برتافته از گفتمان مقاومت در منطقه خاورمیانه بر روی توازن استراتژیک منطقه ای موثر افتاده است و به تبع آن تلاش ایالت متحده امریکا در بر هم زدن توازن نامتقارنی است که در منطقه خاورمیانه ایجاد شده است.
امریکاییها به خوبی دریافته اند که بافت موقعیتی کنونی در جهان به هیچ وجه رویکرد یک جانبه گرایانه را بر نمی تابد و لذا در پی اعمال مدیریت نوین قدرت هستند . «قدرت هوشمند»، تلاشی است در جهت مدیریت نوین اعمال قدرت بیش از آنکه منبع جدیدی از قدرت باشد. در کنار این موضوع باید به این نکته نیز توجه داشت که امریکا در دوران بوش دچار بیماری مزمن «قدرت سردرگم» شد . قدرت سردرگم دارای این مشخصات است که کنشگران فعال در حوزه سیاسی - امنیتی فاقد توانایی در کاربرد مناسب و متناوب قدرت نرم و سخت در جای شایسته و موقعیت بایسته آن هستند.
مولفه سوم این است که ایالات متحده امریکا دچار یک بحران شدید است و آنهم چیزی است که تحت عنوان بیماری «پرخوری قدرت» نامیده می شود . امریکا در دوران بوش و نو محافظه کاران با فروپاشی شوروی در دوران بوش اول دچار «فربهی قدرت» و سپس دچار «پرخوری قدرت» شد و این بیماریها از یک سو امریکا را کند و از سوی دیگر پر مدعا کرد. به نظر می رسد اوباما در شعار تغییر در پی درمان این سه بیماری است: پرخوری قدرت ، فربهی قدرت و سردرگمی قدرت. اوباما آمد که این بیماریها را تا حدودی کنترل کند و از این روست که نظریه قدرت هوشمند که در سال 1994 مطرح شد مورد توجه دولت اوباما قرار گرفت.
در این چارچوب در حوزه سیاست خارجی، اوباما به دنبال پیاده کردن نسخه ایست که در آن یک جانبه گرایی امریکا به «تکثر گرایی اجماع محور» تبدیل می شود و این جمله هیلاری کلینتون در بدو پذیرش وزارت امور خارجه امریکا که گفته بود «امریکا به جهان نیازمند است و جهان به امریکا نیاز دارد»، ‌نشاندهنده انتقال یک جانبه گرایی به تکثر گرایی اجماع محور است.
اوباما به واسطه شخصیت هویتی خود و رویکردهای روشن فکران اطراف خویش به دنبال آن است که به احیای اصول و ارزشهای امریکایی نایل آید و در صورت موفقیت در مسیر انتقال از یک جانبه گرایی به تکثر گرایی اجماع محور این رویه را نیز به تکثر گرایی ارزش محور تبدیل کند.از این منظر به نظر می رسد این پرسش مطرح است که آیا ساختار سیاسی امریکا این اجازه را به او خواهد داد یا خیر .
اما آنچه که هم اکنون مطرح است ‌این است که دعوت از ایران به اجلاس بازسازی افغانستان به واسطه تحمیل بافت موقعیتی ناشی از فرهنگ مقاومت است که امریکا در این راه مجبور است نقش برجسته ایران در منطقه و به ویِژه افغانستان را به رسمیت بشناسد و از سوی دیگر معتقدم امریکاییها به رانش سیاسی بحرانها از شرق ایران به غرب ایران می پردازند. افغانستان و پاکستان استوانه بحرانهای آینده جهان در منطقه خواهند بود و ایران از یک سو و هند از سوی دیگر می توانند غشای امنیتی امریکا در این استوانه بحرانی را تضمین کنند لذا امریکاییها از یک سو باید بالاجبار به هند نزدیک شوند و از سوی دیگر مسایل خود را با ایران حل کنند و به همین دلیل امریکا به حل مشکل خویش با ایران به طور جدی می اندیشد.
امریکا از دو جهت به دنبال این معناست؛ اول ایجاد فضای گفت و گوی موثر و دوم ایجاد فضای تحریم شکننده. لذا آنچه که برای امریکاییها اولویت بیشتری پیدا می کند، ‌با توجه به فرمول منابع و منافع چیزی است تحت عنوان اولویت رویکرد گفت و گوی موثر در تحریم شکننده و در این مسیر دعوت از ایران برای مذاکره و مشارکت فعال در منطقه از سوی امریکا صورت می گیرد .
اما ایران در این عرصه باید چه کند؟ یکی از بزرگترین خطرات در برخورد با قدرت هوشمند پنهان کاری سیاسی است. ایران اگر در برقراری ارتباط با امریکا برای تامین منافع ملی خود جدی است، باید بر این گزاره پای بفشارد که خود تعیین کننده بسیاری از شرایط باشد اگرنه امریکا می تواند به سهولت از این ارتباط به عنوان یک فرصت برای تحمیل خواست های خود به ایران استفاده کند و از دیگر سو سیاستهای بین المللی خود را نیز در نشان دادن چهره ای غیر قابل نفوذ و غیر قابل گفتمان از ایران نشان دهد. از همین روست که پنهان کاری سیاسی در ارتباط های گوناگون با رابط ها و دیپلمات های امریکایی تنها به نفع ایالات متحده امریکا خواهد بود.
اساسا منافع ملی ایران در ازتباط با امریکا دارای حوزه های امنیت،‌اقتصادی وسیاسی است و بر اساس همین رویکرد ‌امنیتی،‌‌اقتصادی و سیاسی باید حوزه امتیازات در مسیر تحکیم گفتمان قدرت ایران به عنوان گفتمان سازنده در مسیر صلح و ثبات منطقه ای مورد توجه قرار گرفته و ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای در نظام بین الملل فعال تر از گذشته وارد عمل شود تا امریکا کمترین مانع را در مسیر فعالیت ایران در چارچوب تاثیر بر ثبات صلح منطقه ای ایفا کند.

برچسب‌ها:






<< صفحهٔ اصلی

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

اشتراک در پست‌ها [Atom]