۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه
تعدادی از خودروهای شخصی با نمرههای استتار شده، توسط گشت نیروی انتظامی اسکورت شده و نیمه شبها به تخریب بنرهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاستجمهوری به جز دکتر احمدینژاد میپردازند.
بنابر این گزارش، به طور نمونه در ساعات اولیه بامداد چهارشنبه دو خودروی پژو و پراید از این گروه که با دو سمند نیروی انتظامی اسکورت میشدند، در میدان ولیعصر، خیابان ولیعصر و میدان فاطمی به پاره کردن و تخریب بنرهای تبلیغاتی کاندیداها مشغول بودند.
در این زمان برخی شهروندان با مراجعه به این گروه از افراد، علت این اقدام را جویا میشوند و میپرسند: «اگر اقدام شما قانونی است، پس چرا نمره اتومبیل را استتار کردهاید و اگر اقدامتان غیرقانونی است، چرا نیروی انتظامی شما را اسکورت میکند؟ واگر هم این بنرها غیرقانونی، است چرا به بنرهای آقای احمدینژاد کاری ندارید؟»
در این هنگام افراد لباس شخصی که به تخریب بنرها مشغول بودند، این شهروندان را تهدید به دستگیری میکنند و مامورین انتظامی با دخالت در موضوع مدعی میشوند که لباس شخصیها از پرسنل فرمانداری هستند.
با پیگیریهای خبرنگار «آینده»، یک منبع آگاه در فرمانداری تهران با تکذیب شدید دست داشتن در این اقدامات گفت: اکثر قریب به اتفاق پرسنل فرمانداری با اینگونه اقدامات مخالفند و محال است در آن مشارکت کنند، اما برخی اخبار غیررسمی حاکی از عقد قرارداد فرمانداری با یکی از نهادها برای انجام اینگونه اقدامات است.
گفتنی است خبرنگار «آینده» توانست شماره پلاک استتار شده خودروهای مذکور را به دست آورد که شامل خودروی پژو به شماره 631 ق 66 ایران 33 و خودروی پراید نقرهای به شماره 359 ه 14 میباشد.
دقایقی پس از پخش اولین فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی به کارگردانی مجید مجیدی، موجی از واکنش مثبت به این فیلم در شبکه های اجتماعی اینترنتی،پیامک ها و گپ وگفت های خانوادگی آغاز شد.
این فیلم که روایتی است از دیدگاههای میرحسین موسوی از زمان نخست وزیری اش تا به امروز و مروری بر آرمانهای انقلاب از دیروز تا امروز و نگاهی به نتایج تغییر عملکردها و رویه ها، مخاطب فارغ از القای احساسات مقطعی وادار به تفکر در مورد دیروز و امروز ایران و دستاوردهای اعلامی از سوی مسولان دولتی می کند.
گفتنی است دومین فیلم تبلیغاتی میرحسین به کارگردانی احمدرضا درویش 18 خردادماه از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش خواهد شد و در این فیلم سید محمد خاتمی، مرد اول کمپین میرحسین موسوی و رهبر اصلاحات حضور پر رنگ تری دارد.
خاتمی آبادان:
یکی از حاضران با اشاره به اضافه شدن ناگهانی صندوق های سیار این مساله را نگران کننده خواند که خاتمی پاسخ داد:« اگر موج آمدن مردم در روز انتخابات شکل بگیرد هیچ سازوکاری نمی تواند رای مردم را عوض کند.»
حجت الاسلام سید محمد خاتمی ساعت 30/8 صبح امروز در میان استقبال دهها تن از هموطنانمان وارد آبادان شد.به گزارش خبرنگار یاری، وی بعد از آن که با شعارهایی همچون سلام بر خاتمی دورد بر موسوی، امیر کبیر ایران خوش آمدی خوزستان، صلی علی محمد یار امام خوش آمد، مورد استقبال قرار گرفت به سمت بیت مرحوم آیت الله جمی، امام جمعه فقید آبادان حرکت کرد.
رییس جمهور سابق کشورمان توسط بیت آیت الله جمی مورد استقبال قرار گرفت و حاضران در بیت، به بیان خاطراتی از امام جمعه فقید آبادان پرداختند.
خاتمی نیز با ذکر فضایل وخاطرات از امام جمعه آبادان، آیت الله جمی را مایه افتخار ایران و آبادان عنوان کرد.
وی بعد از قرائت فاتحه در میان خیل عظیمی از مردم که بدون اطلاع قبلی و تبلیغات به محل دیدار وی با بیت آیت الله جمی آمده بودند، حاضر شد و به ابراز احساسات آنان پاسخ داد.
حاضران در هنگام خروج خاتمی از بیت آیت الله جمی شعارهایی مختلفی در حمایت از او به مهندس میرحسین موسوی سر دادند.
رییس بنیاد اصلاحات سپس سخنان کوتاهی را در جمع آنها ایراد کرد.
سید محمد خاتمی گفت:« وقتی از آبادان نام می بریم چند مساله به ذهن ما می آید که یکی از آنها آبادان قبل از انقلاب است و شهر آبادی که یکی از پررونق ترین شهرهای ایران و دروازه ایران خارج از کشور بود و کانون تجارت ، صنعت و به خصوص صنعت نفت بود.»
وی ادامه داد:« نام آبادان در آن زمان همچون نام ایران بر همه دنیا شناخته شده بود .»
خاتمی در ادامه اظهارداشت:« بعد از انقلاب آبادان مظهر مقاومت و پایمردی بود، کسانی که دارای زندگی خوب و نسبتا مرفعی هستند معمولا در عرصه مقاومت و مبارزه متحمل دشواری های بیشتری می شوند ولی آبادان نشان داد در این عرصه هم سرافراز است.»
وی افزود:« محاصره طولانی مدت آبادان به همت زن و مرد آبادانی و سپس شکست حرف آبادان آغاز سلسله موفقیت ها و پیروزی ملت در دفاع مقدس بود.»
رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به ایرانی های تحمیل شده به آبادان در طول 8 سال دفاع مقدس گفت:« زن و مرد آبادانی با عزت و عظمت در آن سالها در آبادان ماندن مقاومت کردن و جنگیدند .»
وی در بیان نکته سومی که با شنیدن نام آبادان به ذهن می آید گفت:« انسان با شنیدن نام آبادان به یاد یک انسان ممتاز یک انسانی که از خود هیچ نمی خواست ودر نهایت تواضع وایمان به معاونت پرداخت و مظهر مقاومت مردم آبادان شد، آیت الله جمی یک مرد در قامت یک ملت و یک امت بود .»
خاتمی ادامه داد:« چه افتخاری بالاتر از این که مظهر ایمان،آرمان ، استواری و فداکاری آبادان شخصیتی مثل آیت الله جمی باشد، ایشان بزرگترین افتخارش این بود که مظهر مقاومت شما بود .»
رئیس جمهور سابق مان در بخشی دیگری از سخنانش با اشاره به وضعیت آبادان بعد از جنگ تحمیلی اظهارداشت:« آبادان پیشرفته در اثر جنگ دچار مشکلات فراوانی شد و ماهم توقع نداریم که این مشکلات یکساله دو ساله حل شود و با بازگشت آبادان به عظمت خود زمان می برد، چه در سالهای گذشته و چه اکنون از بالاترین تا پایین ترین مسوولان دلشان می خواسته که آبادان دوباره کاملا آباد شود .»
وی ادامه داد:« نمی خواهم به تلخی ها اشاره کنم که در سالهای گذشته چه کارهایی انجام شد و امروز آن کارها دچار کندی شده است، در این لحظه برخی مردم شعار نصرمن الله و فتح القریب مرگ بر این دولت مردم فریب را سر دادند که خاتمی بلافاصله گفت:« خواهش می کنم این شعار را سر ندهید همه زحمت کشیده اند.» یکی از حاضران با اشاره به حضور دوربین صداوسیما در مراسم گفت: که آقای خاتمی این قسمت از صحبت های شما امشب از 30/20 پخش می شود .
رییس دولت اصلاحات سپس به موضوع انتخابات اشاره کرد و گفت:« انتخاب حق شماست و البته نمی خواهم در رابطه با رویه های موجود که برخلاف آن چیزی است که امام و انقلاب می خواست و جریانی با استفاده از این روند ها از امتیاز بیشتری برخوردار است صحبت کند. اما می خواهم تاکید کنم که حضور چمشگیر شما در روز انتخابات می تواند جلوی این مسایل را بگیرد همانگونه ای که در دوم خرداد همه اراده ها در این بود که جریان دیگری پیروز شود .»
وی سپس گفت:« خواهر و برادر آبادانی وظیفه مهم ما حضور در پای صندوق رای است تا وضعیتی پیش آید که متناسب تر با شان ایران و آبادان باشد .»
رییس بنیاد باران به جمله یا من می آیم یا مهندس موسوی که از سوی وی در دی ماه گذشته بیان شد اشاره کرد و گفت:« خوشبختانه امروز آقای موسوی که فردی علاقمند به آزادی پیشرفت و عدالت است در صحنه است و انشاء الله همه ما و شما به آقای مهندس میرحسین موسوی رای خواهیم داد.»
وی همچنین یادو خاطره آیت الله بهشتی را گرام داشت.
در پایان یکی از حاضران با اشاره به اضافه شدن ناگهانی صندوق های سیار این مساله را نگران کننده خواند که خاتمی پاسخ داد:« اگر موج آمدن مردم در روز انتخابات شکل بگیرد هیچ سازوکاری نمی تواند رای مردم را عوض کند.»
خبرگزاری آسوشیتد پرس ضمن انتشار این خبر، به نقل از موسوی مینویسد: "تعلیق تحریمهای امریکا علیه ایران که از سال 1995 تاکنون به ایران تحمیل شده است، چراغ سبزی از سوی امریکا خواهد بود که میتواند انگیزهای برای مثبتاندیشی و خوشبینی بین دو کشور باشد." این در حالیست که اخیراً رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا برای مقابله با برنامههای هستهای ایران بر افزایش تحریمها به عنوان راهحلی بهتر از حمله نظامی تأکید کرده است.
خبرگزاری آسوشیتد پرس ضمن انتشار این خبر، به نقل از موسوی مینویسد: "تعلیق تحریمهای امریکا علیه ایران که از سال 1995 تاکنون به ایران تحمیل شده است، چراغ سبزی از سوی امریکا خواهد بود که میتواند انگیزهای برای مثبتاندیشی و خوشبینی بین دو کشور باشد." این در حالیست که اخیراً رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا برای مقابله با برنامههای هستهای ایران بر افزایش تحریمها به عنوان راهحلی بهتر از حمله نظامی تأکید کرده است.
این خبرگزاری موسوی را کاندیدایی اصلاحطلب برای انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن یا 22 خرداد معرفی کرد که با وعده تغییر در سیاست خارجی ایران پا به عرصه رقابت گذاشته و به مهمترین رقیب احمدینژاد، رئیسجمهور فعلی ایران که به گفته موسوی انزوای بیشتر ایران در مجامع بینالمللی دستآورد دولت وی بوده تبدیل شده است. موسوی طی سخنان خود، موضوع رابطه ایران و امریکا را مسئلهای پیچیده خواند که برای بازسازی و بهبود آن، به مدت زمانی طولانی نیاز است.
به گزارش الشرقالاوسط، در بین نطقهای موسوی، تأکید بر دیدار و مذاکره با مقامات رسمی قدرتهای بزرگ از جمله امریکا، روسیه، چین، فرانسه، آلمان و بریتانیا برای حل مسئله هستهای ایران بسیار دیده میشود. طبق گزارش این خبرگزاری، موسوی نیز مانند احمدینژاد مخالف تعلیق برنامه هستهای است اما وی که بارها تأکید کرده مذاکره با امریکا برای او یک تابو نیست وعده داده در صورت پیروزی، برای اطمینان غرب از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران تلاش بیشتری خواهد کرد.
به نقل از ایپی، موسوی ضمن دفاع از برنامههای هستهای ایران اعلام کرد در عین اینکه بر حق ایران در بهرهمندی از تکنولوژی هستهای پافشاری میکند اما همچنان به کنوانسیونهای بینالمللی هستهای پایبند خواهد ماند و انتظار دارد جوامع بینالمللی نیز این حق ایران را محترم و مسلم بشمارند. او همچنین بر ضرورت اعتماد سازی در جوامع بینالمللی تأکید کرد و وعده داد در صورت پیروزی در انتخابات، برخلاف رقیب افراطی خود سیاست مصالحه با غرب را پیش خواهد گرفت.
این خبرگزاری همچنین مینویسد: "موسوی معتقد است ایران در نتیجه فشارهای امریکا، ضربههای سختی خورده است. این اعتراف صریح وی، در ایران کمسابقه و غیرمعمول است."
با توجه به نقش و اهمیت ایران و مسائل مربوط به این کشور در خاورمیانه و نیز پررنگشدن اخبار و تحلیلها در مورد برنامههای هستهای ایران در سراسر جهان، اخبار مربوط به انتخابات ایران و دیدگاههای نامزدهای انتخاباتی این کشور مورد توجه خبرگزاریهای بینالمللی متعدد در کشورهای مختلف قرار گرفته و از بازتاب خوبی برخوردار است. اسوشیتدپرس علاوه بر موضعگیری موسوی در این مورد، به دیدگاهها و وعدههای سه نامزد دیگر این انتخابات در مقابل پیشنهاد دولت اوباما برای مذاکره با ایران نیز میپردازد.
اسوشیتدپرس دیدگاه مهدی کروبی، دومین کاندیدای اصلاحطلب ایران در انتخابات آتی ریاستجمهوری را منعکس کرده و مینویسد: "کروبی نیز وعده داده اگر بهبود روابط ایران و امریکا و دیدار و مذاکره با اوباما به سود ایران باشد و با مصلحت کشور منطبق باشد، این کار را خواهم کرد."
این خبرگزاری در خصوص موضع محسن رضایی در این مورد مینویسد: "این نامزد محافظهکار، برای پایان بخشیدن به بیگانگی و دشمنی دیپلماتیک ایران و امریکا که اندکی پس از انقلاب اسلامی 57 آغاز شده، رویکرد قدم به قدم را وعده داده است. او اگرچه یک رقیب قدرتمند انتخاباتی برای دیگر نامزدها نیست اما میتواند بخشی از آراء محافظهکاران نظام جمهوری اسلامی را به سوی خود کشانده و از آراء احمدینژاد بکاهد که از این بابت کمک قابل توجهی به اصلاحطلبان خواهد کرد."
ژیلا بدیهیان (همسر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت) و مهدی همت (فرزند آن عزیز) مجددا بر حمایت خود از میر حسین موسوی تاکید کردند.
پیش از این نیز خانواده ی شهید همت به همراه خانواده های شهیدان باکری و زین الدین با صدور بیانیه ای حمایت خود را از «میر حسین موسوی» اعلام کرده بودند؛ اما به دنبال انتشار اخباری با عنوان «پشتیبانی اعضای خانواده شهید همت از احمدینژاد»، خانواده ی آن شهید بزرگوار مجددا حمایت خود را از نخست وزیر دوران دفاع مقدس اعلام کردند.
در متن جدیدی که خانواده ی شهید همت در اختیار قلم نیوز قرار داده اند، آمده است:
به نام خداوند راستی
یک آمار ساده ـ یک ننگ تاریخی
درآمد نفتی آقای هاشمی رفسنجانی در هشت سال ریاست جمهوری: 127 میلیارد دلار و میزان تورم اعلام شده %17.4 (در زمان تحویل ریاست جمهوری) درآمد نفتی آقای سید محمد خاتمی در هشت سال ریاست جمهوری: 172 میلیارد دلار و میزان تورم اعلام شده % 10.4 ( در زمان تحویل ریاست جمهوری)
در آمد نفتی آقای محمود احمدی نژاد در فقط چهار سال ریاست جمهوری: 280 میلیارد دلار و میزان تورم اعلام شده % 25.4
ما به عنوان یک خانواده ی ایرانی، سهم خودمان از این میزان نفت که آقای احمدی نژاد به [...] کشید، بر ایشان [...] دانسته و برای برگشت عزت از دست رفته ی ایران عزیز و احیای حق این ملت بزرگ حمایت خود را از آقای مهندس میرحسین موسوی اعلام میداریم. به فرموده ی آیت ا... صانعی ایشان خلاصه ی مدیریت امام (ره) هستند.
متن بیانیه ی مذکور پیشین به شرح زیر است:
بیانیه حمایت خانواده های شهیدان همت، باکری و زین الدین از میر حسین
بسم رب الشهدا و الصدیقین
امروز روز مجاهدت و ایثار است. مجاهدت و ایثاری از جنس آنانی که ذات وجودیشان بیانگر مجاهدت و و ایثار در راه خدا بود. امروز روز یاد آوری آنانی است که به تبعیت از نص صریح قرآن و سنت رسول(ص) و ائمه ی اطهار (ع) به عنوان مجاهد فی سبیل الله شناخته می شدند.
امروز روز عرصه ی پایداری یاران امام راحل در به رخ کشیدن مجدد انقلاب ارزشهاست، ارزشهایی همچون ساده زیستی بی ریا، آن گونه که امام و شهدا بودند، سادگی در عین کمال، ارزشی همچون ذوب شدن در خدمتگزاری بی مزد و منت آنگونه که امام و شهدا بودند، خدمتگزاری صادقانه، همانند آنچه اماممان فرمود اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر است از رهبر. ارزش هایی همچون استقامت به معنای واقعی آنگونه که امام و شهدا بودند، فاستقم کما امرت و هزاران ارزش دیگر که همگی از ذخایر ناب انقلاب است که عرصه های ظهورش را به طور ناب در امام و شهدا می توانیم دنبال کنیم و همان ارزش هایی که انفجار نور بود و صدور انقلاب را به سوی دلها سوق می داد.
امروز روز تجدید میثاق و انتقال همان ارزش هاست، به دو دولیل: اول آن که زندگی و حیات مجدد ارزش ها در آنان که به فراموشی سپرده شده اند به مصداق آن جمله ی امام راحل که فرمود نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند است و دوم انتقال زینب گونه ی امانت شهدا به نسل جدید(نسل سوم انقلاب). همان ارزش هایی که عطش جوانان آنان را به آن سو گرایش داده است حال بهترین حامل انتقال این ارزش ها به این نسل کیست؟
آن که صادق تر است، آن که دوران تلاشش حاصلی با برکت داشت، آن که به ملت دورغ نمی گفت، آن که امام راحل مداوما پشتیبانش بود و می گفت: من آقای مهندس موسوی را شخصی متدین و متعهد و در وضع بسیار پیچیده ی کشور، دولت ایشان را موفق می دانم.
آری مهندس میر حسین موسوی همانی که باور اندیشه های امام و شهدا است و دوران جنگ را با تمام مشقت هایش با حلال ترین درآمدها و رفتارها اداره می کرد و برای همین بود که محب امام، شهدا و ملت بود. پس یک بار دیگر بیاییم برای احیای ارزش ها، ثبات راه امام، روشنی بخشی نام و یاد و راه واقعی شهیدان به ناب ترین ذخیره ی انقلاب که عصاره ای از همه ی فضایل، ارزش ها و مبانی انقلاب مترقی جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم یعنی «میر حسین موسوی» است رای دهیم.
1- ژیلا بدیهیان (همسر سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت) و مهدی همت (فرزند آن عزیز)
2- فاطمه چهل امیرانی (همسر سردار شهید حمید باکری) و احسان و آسیه باکری(فرزند آن عزیز)
3- صفیه مدرسی (همسر سردار شهید مهدی باکری)
4- لیلا زین الدین (فرزند سردار شهید مهدی زین الدین)
همچنین همسر شهید همت پیش از این نیز در گفتگو با قلم نیوز، گفته بود: ما میر حسین موسوی را باور داریم چون شهدا نیز ایشان را باور داشتند. باورش داریم چون امام(ره) ما میر حسین را باور داشت. ما موسوی را باور داریم چون ایشان در 8 سال جنگ و دفاع مقدس که یکی از سخت ترین فرازهای تاریخ ایران بود با نهایت درایت مملکت را اداره کردند؛ دقیقا بر عکس 4 سال گذشته که اکثر حوداثی که در ایران رخ داد جز خواری و خون دل خوردن برای ما حاصل دیگری نداشت. ما برای احیای آرمان های امام(ره) و انقلاب و راه شهیدان به استقبال میر حسین خواهیم رفت.
وی تاکید کرد: ما با شهدا زندگی کردهایم و یک چهار چوب مشخصی از شهدا داریم، لذا می دانیم چه کسی حقیقت را می گوید و دلش برای مملکت و دین می سوزد و چه کسی غیر از این شعار می دهد.
آخرین نظرسنجی انجام شده در سطح شهر تهران که در تاریخ 8 و 9 خرداد ماه با حجم نمونه 1532 نفر از شهروندان و در سطح مناطق 22 گانه شهر تهران انجام شده است حاکی از آن است که میرحسین موسوی با کسب 51 درصد آراءاز احمدی نژاد با 35 درصد پیشی گرفته است.
آخرین نظرسنجی انجام شده در سطح شهر تهران که به صورت هفتگی در حال انجام است است، حاکی از آن است که مهندس میرحسین موسوی با کسب رای 51 درصد آراء افراد واجد الشرایط که عنوان کرده اند قطعاً در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کنند از سایر نامزدهای انتخاباتی پیشی گرفته است. یافته های این نظرسنجی نشان می دهد که محمود احمدی نژاد با کسب 35 درصد آراء و مهدی کروبی با 4.5 درصد در رتبه های بعدی قرار دارند. یافته های تکمیلی این نظرسنجی متعاقبا اعلام خواهد شد.
احمدي نژاد در وبلاگ شخصياش: امكانات مالي براي انتخابات ندارم!
سلام: احمدي نژاد وبلاگ خود را پس از يك سال به روز كرد و مدعي شد كه براي انتخابات امكانات مالي ندارد!! متن كامل مطلب احمدي نژاد را در ادامه مطلب بخوايد:
به گزارش سلام، متن كامل مطالب احمدي نژاد به شرح ذيل است:بسم الله الرحمن الرحيم
ايام سوگواري فاطميه را به پيشگاه حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و تمامي محبان حقيقي ايشان تسليت مي گويم و از خداوند متعال مي خواهم كه همه ما را از رهروان آن وجود نوراني و پاك قرار دهد. ان شاء الله
مدت ها بود فشردگي برنامه هاي كاري اجازه نمي داد كه در كنار مطالعه و بررسي ديدگاه هاي مردمي در اين پايگاه، يادداشت جديدي منتشر كنم. نوشته هايي داشتم، اما فرصتي مناسبي دست نمي داد تا آنها را براي انتشار آماده سازم.
فرا رسيدن ايام انتخابات، موجب شد تا به درخواست هاي مكرر مخاطبان و رسانه هايي كه در اين مدت همواره لطف داشته اند و خواستار فعاليت بيشتر اين پايگاه بوده اند عمل كنم.
از طرف ديگر حقيقت اين است كه امكانات مالي براي هزينه هاي تبليغات انتخاباتي ندارم و شخصا نيز از قبول كمك هاي مالي انتخاباتي به لطف خدا خودداري كرده ام و اصولا اعتقادي به اين هزينه هاي هنگفت و سرسام آوري كه امروزه شاهد آن هستيم نداشته و ندارم. ستاد شخصي انتخاباتي هم ندارم. لذا شايد اين پايگاه مجازي، در كنار فرصتي كه صدا و سيما در اختيار نامزدها قرار مي دهد مناسب ترين رسانه براي پاسخ به سوالات و اعلام ديدگاه ها و برنامه ها و گزارش عملكردها باشد.
از اين رو بنا دارم به اميد خدا در اين فرصت باقي مانده تا انتخابات وقت بيشتري را صرف انتشار مطالب جديد كنم.
در عين حال مي دانم كه مردم فهيم كشورمان، از من انتظار ندارند مانند ساير نامزدهايي كه از مدتها قبل به امر انتخابات مشغولند، با فراغ بال و خيالي آسوده بر انتخابات متمركز شوم، چرا كه نمي توانم به خود اجازه دهم بواسطه انتخابات، خللي در امور جاري كشور و انجام وظيفه دستگاه اجرايي حاصل شود. اميدوارم مردم بزرگوارمان عذر مرا در اين زمينه بپذيرند.
اكنون مايلم درادامه نكاتي را درباره انتخابات متذكر شوم و براي روزهاي بعد هم گفتني ها بسيار دارم كه اگر عمري بود با شما درميان خواهم گذاشت.
***
رقابت هاي انتخاباتي در يك نظام الهي و آرماني، به لحاظ روش ها و منش ها و اهداف و انگيزه ها، با مبارزات انتخاباتي در نظام هاي ليبرال تفاوت مبنايي و ماهوي دارد.
تمسخرو تخريب و دروغ و فريب، اگرچه در دنياي امروز از طرف بسياري از سياستمداران جهان به عنوان ابزارهاي مناسبي براي كسب قدرت شناخته مي شوند، اما هيچ انسان آزاده اي باور نخواهد كرد كه از اين حربه ها براي خدمت به خلق بهره برداري شود.
بايد از خود بپرسيم كه در يك نظام ديني نامزدها با كدام انگيزه با هم رقابت مي كنند؟ و اساسا رقابت بر سر چيست؟ آيا براي پيروزي از هر روشي مي توان بهره برد؟ آيا امكان دارد نامزدي با هدف خير پا به عرصه رقابت گذاشته باشد اما براي جلب اعتماد مردم و كسب آراي آنان به هر روش غير اخلاقي متوسل شود و خدا را ناظر بر رفتار خود نبيند؟ مگر نه اين است كه در انديشه ديني هدف وسيله را توجيه نمي كند؟
برايم سخت است كه باور كنم افرادي براي رضاي خدا و به قصد خدمت به مردم و رفع مشكلات آنان و يا به هر عنوان وارد عرصه انتخابات شوند ولي اخلاق را زير پا گذاشته و دانسته دروغ بگويند و بدون هيچ خط قرمزي به ديگران تهمت بزنند.
چرخش برخي چهره ها و شعارها نيز برايم جالب است. جاي بسي خوشحالي و در عين حال تعجب است كه برخي سياسيون كه تا ديروز شعارهاي عدالت طلبانه اين دولت را به سخره مي گرفتند امروز هر كدام در گرد يكي از نامزدها به تكرار همين شعارهاي مردمي متوسل شده اند. اميدوارم كه اين مواضع جديد از سر صداقت و پشيماني باشد و خداي ناكرده اغراض ديگري در ميان نباشد.
اينكه اكنون برخي سياسيون شعارخدمت به محرومان سر مي دهند، و پس از اهانت هاي سخيفي كه در سالهاي قبل به دينداران و مراجع شد، امروز به ياد معنويت و مراجع عظام افتاده اند في نفسه دستاورد مباركي براي ملت است، اما فراموش نكنيم كه در منطق اسلامي هيچگاه هدف وسيله را توجيه نميكند.
اگر فعالين انتخاباتي و رسانه اي در اين مسير مقدس، بد اخلاقي را ترويج كنند، آنگاه بزرگترين خيانت را به فرهنگ و اخلاق عمومي جامعه روا داشته اند و واضح است كه خيانت هرگز نمي تواند مقدمه خدمت باشد.
بايد به جاي توسل به دروغ و تخريب و نا اميد كردن نسل جوان كشور كه هزينه فرهنگي سنگيني را به جامعه فرهيخته و انقلابي ايران تحميل مي كند، از ابزارهاي صحيح و منطقي رقابت و گفتگو بهره برد.
چرا عده اي حتي دستاوردهايي را كه دشمنان ما را وادار به اعتراف به عظمت و توانايي ملت ايران كرد منكر مي شوند و اين افتخارات غرور آميز را وارونه جلوه مي دهند؟
چرا گروهي اصرار دارند فضاي انتخاباتي كشور را با دروغ و تهمت و ناسزا بيالايند؟ چرا نمي گذارند مردم دوستانه سليقه هاي مختلف خود را به معرض رقابت بگذارند؟ تخريب گران مطمئن باشند كه اين شيوه هاي غير اخلاقي در جامعه اخلاقي ايران نتيجه معكوس خواهد داد.
مگر نه اين است كه انتخابات در كشور ما حقيقتا يك جشن ملي و عرصه نمايش شور و شعور و حماسه است؟ اين حقيقت افتخار آميز همان چيزي است كه دشمنان ما را عصباني و وحشت زده مي كند و به همين دليل است كه نهايت تلاش خود را براي غبار آلود كردن فضا و ايجاد ياس و نااميدي در آستانه هر انتخابات به كار مي گيرند. متاسفانه عده اي نيز در داخل دانسته يا ندانسته دشمنان اين ملت را ياري مي كنند. اين جشن ملي متعلق به تمام مردم ايران است و همه در آن دعوتند و هيچ كس حق ندارد خودخواهانه مانع حضور مردم شود و يا نشاط و شور و اميد آنان را خدشه دار كند.
من تا كنون از حق خود گذشته ام، اما از همكاران خدوم و زحمت كش خود در سراسر دستگاه اجرايي كشور كه اين روزها، به واسطه برخي غرض ورزي ها و كينه توزي ها خدمات شايانشان ناديده گرفته مي شود پوزش مي طلبم و از آنها نيز مي خواهم تا اين ناملايمات را براي رضاي خدا تحمل كنند.
البته شايعه سازان و تخريب گران را به خوبي مي شناسم و ميدانم كه چرا تا اين حد از اين دولت كينه دارند و عصباني هستند و البته به آنها حق مي دهم!
از كساني كه دولت نهم منافع نامشروعشان را تهديد كرده است انتظاري جز هزينه كردن هاي بي حد و حساب براي تخريب دولت نمي رود. صادقانه مي گويم كه به كينه و حسادتي كه اينان از من به دل دارند افتخار مي كنم و خدا نياورد آن روزي را كه اين گروه اندك و لي پرهياهو، از من و همكارانم راضي باشند و بخواهند از تلاش هاي دولت قدرداني كنند.
اينان پس از هر موفقيت و دستاورد ملي، سراسيمه تشكيل جلسه مي دهند كه چگونه پيروزي ها را به كام مردم تلخ كنند اما در محاسبات خود اشتباه مي كنند و هوشياري و قدرت تحليل مردم را همواره ناديده مي گيرند. قدرت تحليلي كه در ميان اقشار مختلف جامعه به وضوح ديده مي شود و همواره قوت قلبي براي خدمتگذاران ملت است و باعث خنثي شدن توطئه ها مي گردد.
البته در زمينه بداخلاقي هاي انتخاباتي و و پولهاي ناپاكي كه براي تخريبهاي سازماندهي شده به جريان افتاده اند نيز گفتني ها بسيار دارم، اما حقيقتا نمي خواهم در اين ايام جشن ملي حضور سياسي مردم، كام هموطنانم را با بيان اين قبيل مسائل تلخ كنم.
اين دولت تاكنون ترجيح داده است به جاي آنكه وقت و انرژي خود را صرف پاسخ گويي به اين مسايل كند، تمركز خود را براي خدمت رساني حفظ كند و ذهن خود را از اساس مشغول اين شيطنت هاي رسانه اي ننمايد.
اگر امروز دربرابر اين هجمه هاي زهرآگين سكوت كرده ام براي مصالح مردم عزيزمان بوده است و اگر روزي اين سكوت را بشكنم، از خدا مي خواهم كه جز براي دفاع از منافع و مصالح مردم صبورمان نباشد.
از اينكه خواسته هاي ديروز تخريبگران امروز را بر منافع ملت ترجيح نداده ام خرسندم و هرگز احساس پشيماني نمي كنم.
به نوبه خود از همه مردم عزيزمان مي خواهم تا با حضور حماسي و فراگير خود بارديگر نگذارند بدخواهان با ادبيات سياه خود فضاي انتخابات را مصادره كنند و ياس و ترس و ترديد را اشاعه دهند. البته تجربه به ما ثابت كرده است كه هركجا مساله خير و صلاح عموم مردم در ميان باشد، شيطنت ها و كارشكني ها نيز بيشتر خواهد بود. اما از مردم مي خواهم كه دربرابر اين بداخلاقي هاي انتخاباتي، بدخواهان و غافلان را مايوس سازند. حضور گسترده مردم در انتخابات، فارغ از نتيجه آن خير است و براي كشور نتيجه اي جز عزت و صلاح و سربلندي نخواهد داشت.
براي همه كساني كه صادقانه و از سر اخلاص به حمايت از نامزدهاي مختلف ميپردازند احترام مي گذارم و اطمينان دارم اين اختلاف ديدگاه ها و سليقه ها ميان مردم ما كدورتي كه دشمنان ملت انتظار آن را دارند ايجاد نخواهد كرد، و همه مردم پس از انتخابات فارغ از اينكه نتيجه حماسه حضورشان چه باشد، همچون گذشته در صفي واحد حامي و پشتيبان كشور و خدمتگزاران خود خواهند بود. والسلام
خاتمي در اهواز:
مسئولی را انتخاب کنیم که به مردم دروغ نگوید
سلام:خاتمي گفت: چقدر سخت است دولتی با مشقت فراوان کشور را به خودکفایی گندم برساند و دولتی دیگر در عرض 3 سال 8 میلیون تن گندم وارد کشور کند.
رئیس جمهور سابق کشور با تمجید از کروبی گفت: میرحسین موسوی کسی است که از حقوق همه ملت ایران دفاع می کند و حق شهروندی و حرمت آزادی را پاس خواهد داشت.به گزارش سلام، سید محمد خاتمی بعدازظهر شنبه در جمع هزاران نفر از حامیان میرحسین موسوی در اهواز گفت: آقای کروبی مجاهدتهای فراوانی برای کشور چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از خود نشان داد و در دوران اصلاحات تلاشهای فراوانی برای به ثمر رسیدن آن کرد به همین دلیل وی مورد احترام و عنایت خاص من است.
وی افزود: محسن رضایی این سردار رشید کشور که در 8 سال دفاع مقدس مظهر قدرت و تدبیر ملت ایران بود قابل احترام است ولی برای رئیس جمهور شدن تنها یکنفر را باید انتخاب کرد و رای من به میرحسین موسوی است.
رئیس جمهور سابق کشورمان اظهار داشت: جمهوری اسلامی یعنی نظامی متعلق به تک تک مردم این سرزمین و این نظام اختصاص به یک قوم و طایفه ندارد و همه مردان و زنان این کشور در آن سهیم هستند.
خاتمی اظهار داشت: در آستانه انتخابات هستیم و باز هم یکروز سرنوشت ساز برای ملت ایران رقم خواهد خورد. روزی که در آن حق حاکمیت مردم به رسمیت شناخته می شود به همین دلیل شما مردم باید حاکمی را انتخاب کنید که به حقوق شما احترام بگذارد.
وی ادامه داد: در این انتخابات باید به کسی رای بدهیم که علاوه بر اصلاحات بتواند سرمایه های عظیم مادی و معنوی کشور را در راه خدمت به مردم، پیشرفت کشور و عدالت قرار دهد. باید مسئولی را انتخاب کنیم که همانگونه که به عدالت اقتصادی توجه می کند عدالت سیاسی و آزادی اندیشه را نیز پیگیری کند. باید مسئولی را انتخاب کنیم که دانشجویان را ستاره دار نکند .
سید محمد خاتمی تصریح کرد: باید رئیس جمهوری را برگزینیم که برای کم کردن فاصله ها بین مردم تلاش کند و با ندانم کاریها کشور را به خطر نیندازد و عزت و عظمت ایران را در سراسر جهان بالا ببرد.
وی با اشاره به اینکه در انتخابات رای و نظر مردم تعیین کننده است اظهار داشت: می دانم موانعی در مقابل رای شما وجود دارد، می دانم عده ای می خواهند رای اکثریت ملت قالب نباشد اما مردم باید همت کنند و مثل دوم خرداد معجزه حضور بیافرینند.
خاتمی از همه مردم ایران دعوت کرد تا با حضور در پای صندوقهای رای در روز 22 خرداد حماسه ای دیگر بیافریند و کسی که شایسته ریاست جمهوری ایران است برگزینند.
رئیس جمهور سابق کشورمان گفت: به عنوان یک انسان کوچک در اقیانوس موج خیز ایمان و ارادت شما و کسی که بزرگترین افتخار او این بود که مورد اعتماد ملت ایران بوده می گویم من به میرحسین موسوی رای می دهم. در عین حال به همه کسانی که در عرصه انتخابات حضور دارند احترام می گذارم.
وی افزود: میرحسین موسوی مدیری است که در سخت ترین دوران کشور توانست تدبیر خود را نشان دهد و در حالی که به شدت درگیر جنگ بودیم توانست به بهترین شکل ممکن ایران اسلامی را اداره کند.
سید محمد خاتمی تاکید کرد: میرحسین موسوی کسی است که از حقوق همه ملت ایران دفاع خواهد کرد و حق شهروندی و حرمت آزادی را پاس خواهد داشت.
خاتمی در سخنرانی خود به ادعای اخیر محمود احمدی نژاد مبنی بر بی احترامی به ایران در زمان سفر خاتمی به فرانسه پاسخ داد و تاکید کرد که باید مسئولی را انتخاب کنیم که به مردم دروغ نگوید.
وی با بیان اینکه ملت ایران عدالت صدقه ای نمی خواهند اظهار داشت: دولتی که درآمدهای فراوان نفتی را صرف واردات کند و آن وقت صنایع مهمی مثل نیشکر، پتروشیمی، کشاورزی ما دچار بحران شود مورد اعتماد ملت نیست. ما نیازمند فعال کردن تمام عرصه ها و جذب سرمایه ها هستیم.
رئیس جمهور پیشین کشورمان گفت: چقدر سخت است دولتی با مشقت فراوان کشور را به خودکفایی گندم برساند و دولتی دیگر در عرض 3 سال 8 میلیون تن گندم وارد کشور کند. مردم نیاز دارند در کشور سرمایه گذاری و اشتغال پایدار به وجود آید و محتاج صدقه نیستند.
سید محمد خاتمی عنوان کرد: ملت در روز 22 خرداد با حضور یکپارچه پای صندوقهای رای دوم خرداد دیگری خلق و میر حسین موسوی را سکاندار دولت خواهند کرد.
بعد از استقبال پر شور مردم از سید محمد خاتمی و شعارهای پیاپی به نفع میرحسین موسوی و در نقد دولت نهم، گروههای فشار که از جو حاکم بر مراسم خشمگین شده بودند، بعد از پایان مراسم به برخی حاضران حمله ور شدند.
برنامههای فرهنگی موسوی در گفتوگو با رادیو معارف
میرحسین موسوی در گفتوگوی خود در رادیو معارف با تشریح دیدگاههای خود در زمینه مسایل فرهنگی، کتاب و سینما تاکید کرد که نظام آموزش عالی ایران برای ایجاد ارتباط با مسایل دینی و اسلامی باید نگاه خود را به معنویت و مذهبیتر کردن جامعه تغییر دهد چرا که با قیود و فشار نمیتواند جامعه را مذهبی کند. در این برنامه رادیویی از میرحسین موسوی سوال شد:
وزارتخانهای چون آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری، ارشاد و مراکزی چون مرکز ملی جوانان، مشارکت زنان زیر نظر رییس جمهور قرار دارد، نقش رییسجمهور در اصلاح فرهنگ این مراکز و وزارتخانهها تا چه اندازه حایز اهمیت است؟
انتصاب رییسجمهور یکی به دلیل قدرت اجرایی فراوان برای حل مشکلات مربوط به فرهنگ و دوم، انتظاری که از آشنا بودن رییسجمهور با فرهنگ ملی و نقش جامعی که برای هماهنگی دستگاههای مختلف و تسهیل امور در پی رسالت فرهنگی خود دارد، حایز اهمیت است؛ بعضی از این مراکز و وزارتخانهها مستقیما زیر نظر دولت هستند و بعضی دیگر به صورت غیر مستقیم؛ اما انتقاد من نسبت به نقش شورای عالی فرهنگ است که نقش آن به اتخاذ تصمیماتی عادی و در ارکان کم اهمیت، تنزل یافته و نشانگر عدم توجه ما به فرهنگ و اهمیت آن در این شورای بزرگ تصمیمگذار فرهنگی است.
در قانون اساسی رشد فضایل اخلاقی جزو وظایف دولت تصریح شده، برنامه شما در این خصوص چیست؟
با توجه به وظیفهای که به دولت نسبت داده شده، دولت باید دولتی اخلاقی باشد و اقتصاد اخلاقی که موضوع مطرح شده از جانب بنده است به معنی آن است که رفتار، گفتار و سیاستهای دولت منشا توزیع معنویت در جامعه است و صداقت در وعدهها و عمل به آن و نگاه به برنامه بودجه و تطابق با قانون و نگاه اخلاقی به مدیران داشتن از مصادیق دولت اخلاقیست.
دولتی که نمیتواند منش اخلاقی را در انتخاب مدیران، همکاران و کارمندان خود و نیز وعدهها و سیاستهای خود داشته باشد، نمیتواند مدعی رشد فضایل اخلاقی باشد. چنانچه فرهنگ غیردولتی که من مطرح کردهام باید از سوی مردم در راستای دولت اخلاقی و در ارتباط با رقبا، منتقدین، مخالفین به وضوح دیده شود. بهدلیل نزدیکی به فضای انتخابات و امکان نقد صریح میتوانم این مساله را یادآور شوم که اگر مدیر ورزشی که بازی را باخته در همان شب با بیادبی کنار میگذاریم، نمونهای از بیاخلاقی است؛ و از چنین مدیریتی نمیتوان انتظار داشت صادر کننده اخلاق در جامعه باشند.
دولت در مرکز است و چشمها بدان و سیاست مدیران در معرض دید مردم است و رفتار دولت نباید به گونهی باشد که در معرض اتهام قرار گیرد؛ همانطور که در آموزههای دینی، مومن خود را در معرض اتهام قرار نمیدهد. ظن مقاصد غیراخلاقی میرود که توزیع بیحساب و کتاب بعضی امکانات برای طلب رای از مردم باشد؛ چنانچه کمیته امداد امام خمینی (ره) چند روز پیش اعلام کرده با توجه به نزدیکی انتخابات چیزی را در میان مردم توزیع نخواهد کرد چرا که متهم به چشمداشتی از سوی مردم شده است.
در بحث مردمشناسی نیز کسی که به کسی هدیهای میدهد، هدیه گیرنده در خود احساس نوعی پاسخ در قبال آن هدیه را میکند؛ چنانچه در فرهنگ ما کسی که در ظرفی چیزی برای ما میآورد با گلی یا نباتی آن ظرف را به صاحبش بر میگردانیم؛ رشوه نیز از این ریشه است. هدیه دولت به مردم اگر به حق باشد که به جای خود اما اگر به شکلی باشد که انتظار چیزی در آن نهفته باشد، فساد است. مانند عیدی دادنها، تراول چکها، توزیع سیبزمینی که تنها جنبه اقتصادی و سیاسی ندارد بلکه امری اخلاقیست و واکنش مردم نیز به آن به دلیل نوعی حس تعرض به آنها واکنشی اخلاقیست.
دولت باید توجه داشته باشد مانند فردی صالح هیچ نوع سوءظنی را برای خود ایجاد نکند زیرا بازتاب آن متعاقبا در جامعه بداخلاقی یا اخلاق مداریست.
آیا به راهکار فرهنگی برای حل مشکلات اقتصادی جامعه اعتقاد دارید؟
بله، در اوایل انقلاب و زمانی که در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار بودم، در راه بازگشت به منزل به سمت نارمک میرفتم که سوار خودرویی شدم که با توجه به شور و نشاط انقلابی در میان مردم، مسافران را صلواتی به مقصد میرساند؛ در طول راه بحث انتخابات و مرحوم خلخالی، مدنی و بنیصدر مطرح بود. در زیر پل رسالت با توجه به این که ظرفیت خودرو تکمیل بود، اما همه مسافران حاضر بودند مسافری که کیسه بزرگی در دست داشت نیز همراه ما سوار ماشین شود؛ او از درون کیسه ماهی که در آن زمان به قیمت ارزانی از طرف شیلات در اختیار مردم بود را به تک تک مسافران داد و من در هنگام پیاده شدن به این فکر میکردم که چگونه با امنیت کامل بحث سیاسی کردیم، مجانی سوار ماشین شدیم و با یک ماهی در دست به مقصد رسیدیم. این بیانگر اوج فرهنگ در یک جامعه است و من معتقدم، دولت نقش فرعی در آن زمان داشت. البته عدهای این فکر مرا اغراقآمیز تلقی کردند در صورتی که اگر به نظام جامعه خود بنگریم میتوانیم راهکار حل مشکلات فرهنگی را در درون جامعه بیابیم.
با توجه به دغدغههایی که در حوزهی نشر کتاب و ممیزی آن وجود دارد، سیاست شما در قبال این مساله چیست؟
دولت باید متوجه باشد که کتاب مهم است و در نظام پیچیده امروزی و بیش از 70 میلیون جمعیت در قرن 21 یکی از وسایل گسترش فرهنگ است که با قشر عظیم تاثیرگذار و متفکر روبهروست و وزارتخانه مرتبط با آن باید متوجه عظمت فرهنگ جهانی و تاثیر آن بر فضای داخلی باشد و رویکردهای روشنی را در این خصوص اتخاذ کند.
تغییرات سریع فرهنگ و مسایلی چون سنت، دین و نظام ارزشی جامعه به همراه گسترش فضای مجازی و هجوم اطلاعات گوناگون باید مدیریت تغییر این فضا را پیشبینی کند نه برخورد صدگونه با تغییرات هر چند خوب و مفید.
در نگاه نخست ممکن است سوءظنی نسبت به این مباحث و تغییرات وجود داشته باشد اما نگاهی دیگر اجتنابناپذیری این تغییرات و مدیریت سرمایههای موجود را مورد تاکید قرار میدهد؛ اما ممیزی به معنی طرح کلیدواژه یا به عنوان مثال کتابی که 15 مرتبه در دولتی مجوز گرفته اما تصادف چاپ 16 با دولت بعدی همراه با عدم مجوز باشد، بیانگر بدبینی به اهل فرهنگ و نویسندگان است. هنرمند نمیخواهد مخالف هنجارها و مسایل ملی حرکت کند بلکه انتظار فهم فضای فکری فرهنگی و دغدغههای ذهنی خود را از سوی دیگران دارد که واسط آن وزارت ارشاد است و ممیزی باید معطوف به مواردی باشد که اتفاق نظر دولت اخلاقی و فرهنگی و اکثریت نویسندگان بر آن باشد اما متاسفانه چنین دیدگاهی را در شرایط فعلی کشور کمتر میبینیم و نگاه منفی ایجاد شده نسبت به دولت به صلاح مملکت نیست.
ما نباید سرمان را چون کبک زیر برف فرو کنیم و نادیده بگیریم کتابهایی که با ممنوعیت چاپ مواجهند به تعداد فراوان و نه در یک جلد و دو جلد در میدان انقلاب یافت میشود؛ کتابهایی که ارزشی ندارند به دلیل مهر عدم تایید روی آن شهرت عجیب و غریبی یافتهاند و مورد استقبال خوانندهها قرار گرفتهاند. وسعت اختیار دولت برای روبهرو شدن با افراد و اشخاص و تفسیر از آن کتاب نشاندهنده ضعف در نظام تصمیمگیری جامعه و تخریب دولت است.
وضعیت سینمایی ایران را چگونه تشریح میکنید، چه انتظاراتی از آن دارید و برنامهی شما برای پیشرفت سینمایی کشور چیست؟
بعد از انقلاب شاهد تحول بزرگی در سینمای کشور تحت گفتمان غالبی بودیم که در جامعه ایجاد شده بود که حیثیت دینی و ملیمان را لحاظ میکرد و حد و حدود کاملا روشن و صریحی داشت و در زمان نخستوزیری من با توجه به منابع مالی کم، بودجه را به این بخش اختصاص دادم زیرا معتقد به رشد سینما در کنار سایر موارد و نیاز مردم به سینما وجود داشت اما بعد از مدتی تفسیر از فیلم، از خوب و بد تغییراتی یافت و شاید به دلیل رقابت پیش آمده میان صدا و سیما و سینما، تیزرها و رعایت نشدن مالکیت معنوی دلیل مهمتری بود که به زیان سینما تمام شد و امروزه گفتمان غالب فرهنگی نه به شیوهی آمرانه و دستوری بلکه ایجاد حس تعهد و صیانت از فضای فرهنگی جامعه در میان فیلم سازان باید باشد.
بهخاطر داشته باشیم فیلمسازی برای جامعه خود یا جهان متناقض با هم نیست اما سینمای گیشهیی که هرچند متناسب با فضای فرهنگی ما نیست؛ البته نباید حذف شود بلکه تغییراتی در آن صورت گیرد. صدا و سیما نیز باید کمی گذشت داشته باشد و با باز کردن فضا به عنوان عاملی تشویقکننده، از سینما حمایت کند؛ البته حفظ مالکیت معنوی هم حساس است زیرا مشکلات چند سال گذشته فیلمسازان در تکثیر غیرمجاز فیلمهایشان قبل از اکران عمومی، برخورد جدی دولت را میطلبد.
یکی از مسایل مهم در حوزه فرهنگ، اسلامی شدن دانشگاههاست آیا وضعیت امروز دانشگاهها با ساختار دینی و فرهنگی تطابق دارد و آیا به تغییر متون آموزش اعتقاد دارید و یا خیر؟
زمانی که بنده به عنوان رییس شورای انقلاب فرهنگی بودم، عدهای بحث تدوین کتابهای علوم انسانی چون اقتصاد، حقوق و جامعهشناسی اسلامی را مطرح میکردند و به خارج کردن مجموعه کتابهای علوم انسانی موجود از دانشگاهها عقیده داشتند. من در آن زمان مخالف این مساله بودم چرا که گستردگی رشتههای علوم انسانی و فضای موجود جامعه نمیتواند با نوشتههای محدود پاسخگو باشد و جامعه با بنبست روبهرو میشد. چنانچه شوروی که علم جامعهشناسی را علم سرمایهداری میدانست و آن را از دروس خود حذف کرده بود، قادر به تحلیل دلایل شکست و ضعف خود نبود و نباید در مقابل ترجمه کتابهای جدید ایستاد چرا که آزادی به رسمیت شناخته شده و یاران انقلاب و امام(ره) همان دانشجویان بودند که بدون محدودیت کتابهای جامعه شناسی، فلسفه و مردم شناسی در دسترسشان بود و حتی اگر محدودیت در اوایل انقلاب امکانپذیر بود، هم اکنون امکانپذیر نیست چرا که دانشگاه، نگاه تحجرآمیز به مسایل جهان را بر نمیتابد و در مقابل فرهنگ داخلی و مسایل روز ایستادن با شرایط امروزی جامعه سازگاری ندارد و با وجود حکومت دینی موجود در رأس جامعه این ایستادگیها از جانب حکومت دینی گمان میشود و بدترین لطمه را به دین و اعتقاد جوانان میزند. نگاه مدرن و نو برای حل مشکلات با حذف کتاب و جایگزینی کتابی دیگر راهش نیست و مشکل ما محتوای کتابها نیست بلکه فضای عمومی است که با نگاه پرنشاط دانشجو و جوانپسندانه به آینده ترسیم خواهد شد. حکومتی که دانشجو و جوان را متهم نکند و برخوردی دوستانه و عطوفتآمیز با جوانان داشته باشد موجب حفظ عرف و هنجار جامعه و مسایل دینی خواهد شد.
نظام آموزش عالی ایران برای ایجاد ارتباط با مسایل دینی و اسلامی باید نگاه خود را به معنویت و مذهبیتر کردن جامعه تغییر دهد چرا که با قیود و فشار نمیتواند جامعه را مذهبی کند و با زور نمیتوان کسی را به بهشت برد نه این که مراقبت و استراتژی در میان نباشد اما با سوءظن به استاد و دانشجو این معنویت حاصل نمیشود.
امام (ره) و مقام معظم رهبری تاکید فراوانی به زهد و ساده زیستی مسوولان داشتند؛ این مساله چگونه عملیاتی میشود و روش تحقق آن در جامعه چگونه است؟
این مساله مهمی است که با توجه به شعار اصلاح الگوی مصرف و نامگذاری امسال با این عنوان باید بدان توجه بیشتری شود و دولت به عنوان بزرگترین مصرف کننده هر گونه تلاشی را در این راستا انجام دهد. زهد به معنی مصرف نکردن پول نیست یا آنکه وقتی فردی میخواست تلفن بزند، دوزاریاش را به کناری میگذاشت، اینها به تنهایی نشاندهنده زهد نیست؛ آنچه بیانگر زهد است مقید بودن دولت به مصارف و مخارج عمومی است و وقتی قانونگذار، برنامهای را تدوین کرده، در راستای آن برنامه هزینه کردن و درست هزینه کردن نمادی از زهد است. امام و رهبری به ساده زیستی و انتخاب وزرایی که از قشر مردمی هستند توصیه داشتند و نه انتخاب وزرایی که مشهور به توان بالای مالیاند؛ وزیر چندصد میلیارد تومانی بیانگر جدایی دولت از زهد است.
ممکن است دوستی میلیاردی داشته باشیم که پولش را از راه حلال به دست آورده باشد و این خوب است اما وزیر باید از طبقه متوسط رو به پایین جامعه باشد و ریخت و پاشهای وسیع و برکت نداشتن هزینههای دولت به دلیل این است که در جای خود هزینه نشده و در پی آن ایجاد تورم در جامعه است.
قدرت فرهنگی در تقویت سیاست خارجه و توجه به مسایل اخلاقی جامعه ایران چگونه باید باشد؟
در وضعیت فعلی اقتدار فرهنگی در سیاست خارجه و تعامل ما باید با اصول اخلاقی سازگار و تفسیرپذیر باشد؛ در سفرهای خارجی خود دیدم که افراد ضعیف به دنبال یافتن چنین تناقضهایی در سیاست خارجه کشور بودند و موضع ما در قابل مثلا رژیم صهیونیستی وقتی با رفت و برگشتهای غیرعادی مشاهده شود، بیانگر غیراخلاقی بودن سیاست ماست؛ مثلا ما در مقطعی دشنام به اسراییل میدهیم و زمان دیگر مجبور میشویم صحبت از دوستی ملت اسراییل مطرح کنیم؛ این موارد اقتدار ما را در داخل کشور از بین میبرد و بیانگر علامتهایی از سوی ماست یا به جهان امپریالیستی و سردمدار آن آمریکا فحش میدهیم و در جایی دیگر نامهی تبریکی به آنها میفرستیم یا ماجرای سفر رییس جمهور به سوییس و اتفاقی که به کشور لطمه زده اما ما در داخل کشور از آن به عنوان حماسه یاد میکنیم که این رفتار ما از سوی رسانههای خارجی بیانگر آن است که ما در داخل کشور نگرانی از بیان وقایع داریم و نمیتوانیم آنچه اتفاق افتاده را با مردم در میان بگذاریم.
بحث منظومه موزون بودن سیاست خارجی است که از عنصر اخلاقی برای پیگیری کردن خواستههای به حقمان استفاده کنیم. در غیر این صورت سرمایهی نخستین انقلاب را از دست میدهیم.
تکذیب یکی دیگر از ادعاهای آقای احمدینژاد ...
دبير انجمن صنايع دريايي ايران تاکید کرد که بر خلاف ادعاهای مطرح شده در فیلم تبلیغاتی آقای احمدینژاد؛ «هيچ كشتيای توسط توليدگران داخلي تحويل داده نشده است».
به گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ محمد وافري در گفتگو با خبرگزاری ایلنا درباره ساخت پنج كشتي كه در فيلم تبليغاتي محمود احمدينژاد به آنها اشاره شد، گفت: برخلاف آنچه آقاي احمدينژاد در فيلم تبليغاتي خود عنوان كردند، هيچ كشتي طي چهار سال گذشته توسط توليدگران داخلي ساخته و تحويل كشتيراني نشده است.
وي ادامه داد: بر اساس قرارداد، اوليه شركت ايراني قرار بود 5 كشتي را طبق ليسانس شركت آلماني كه 5 كشتي ديگر را براي ايران ساخته بود، توليد كند كه طي اين مدت حتي يك كشتي هم توليد نشد.
وافري ادامه داد: حتي كشتي ايران -اراك كه جزء اين كشتيها بود و سه سال پيش در بهمنماه جهت تبليغات به آب انداخته شد، فاقد موتور بود و هم اكنون نيز براي راهاندازي آن نياز به صرف هزينههاي زيادي است.
دبير انجمن دريايي تصريح كرد: به اين جهت صحيحتر است كه بگويم هيچ كشتي تا كنون تحويل گرفته نشده است، چرا كه کشتی ایران- اراک که سه سال است برای آزمایش و رفع عیوب به آب انداخته شده، به دلیل مشکلاتی در موتور و Super Structure، هنوز تحويل خریدار نشده است.
گفتني است، این مسأله مربوط به قرارداد شرکت کشتیسازی خلیجفارس (به عنوان سازنده) با کشتیرانی جمهوری اسلامی (به عنوان خریدار) است و قرارداد ساخت داخلی 5 کشتی بین این دو مرکز برخلاف آنچه در فیلم ادعا شد، در دولت قبل(سال 79 ) امضا شده است، اما به غیر از یکی از کشتیها که طبق قرارداد مقرر شده بود در کشور آلمان ساخته شود، هیچ یک از کشتیهای دیگر تحویل مشتری نشده است.
در صحنهای از فیلم تبليغاتي محمود احمدينژاد، صحنه هیأت دولت نمایش داده میشود که رئیسجمهور از وزیر صنایع درباره میزان پیشرفت ساخت کشتیها میپرسد و وقتی وی از مناسب بودن اوضاع خبر میدهد، با عتاب رئیسجمهور روبهرو میشود که میگوید: حتماً همین دو سه ساعته درست شده است؟
در پلان بعدی، شمقدری دوباره سرنوشت این کشتیهای میپرسد که پاسخ میشنود: در دولت قبل روند کار پیشرفتی نداشت، اما ما قرارداد را تولید داخل بستیم و کار ساخت 5 کشتی هم به پایان رسیده است.
وافري همچنين اظهارداشت: متاسفانه عدم آگاهي رييس جمهور از قراردادها باعث شد تا اين موضوع در فيلم تبليغاتي ايشان استفاده شود چرا كه طي 4 سال گذشته، شرکت مذکور هیچ قرارداد داخلی و خارجی برای ساخت کشتی منعقد نکرده است كه اين خود نشاندهنده ضعف اين شركت است.
اشتباهات لپی درباره تعداد مطالب تخریبی علیه رئیسجمهور
مشاور وزير آموزش و پرورش اعلام کرد: در سه سال اخير سه ميليون اتهام به رييس جمهور زده شده و حتي از زشت ترين القاب مانند «...» فراتر رفته است.
به گزارش خبرنگار شهابنیوز به نقل از خبرگزاری رسمی دولت؛ کيومرث يزدانپناه، روز شنبه در جمع هواداران احمدي نژاد در مصلي امام حسين (ع) سميرم گفت: در سه سال اخير سه ميليون (3,000,000) اتهام به رييس جمهور زده شده و حتي از زشت ترين القاب مانند «...» فراتر رفته است.
وی افزود: مگر احمدي نژاد چه گناهي کرده که وي را اينطور به باد تهمت و افترا گرفته اند.
خبرنگار شهابنیوز میافزاید: اظهارات مشاور وزیر آموزش و پرورش درباره ایراد سه میلیون اتهام به آقای احمدینژاد ظرف سه سال گذشته در حالی است که حدود یک ماه قبل، یک فعال سیاسی حامی دولت تاکید کرد دولت نهم طی 4 سال گذشته، 40 هزار و 930 بار تخریب شده است [+]. بر این اساس و با توجه به این که هر «اتهام» لزوماً یک «تخریب» هم به حساب میآید، میتوان گفت مشاور وزیر آموزش و پرورش در شمارش خود حدود دو میلیون و نهصد و پنجاه و نه هزار و هفتاد (2,959,070) بار زیادی شمرده است.
البته این اشتباه پایان ماجرا نیست. چرا که چندی قبل، مديركل پژوهش خبرگزاري جمهوري اسلامي در گفتگویی با خبرگزاری فارس اعلام داشت: «بر اساس تحقيقي كه انجام دادهايم، در طول سه سال حاكميت دولت نهم 1689 مورد توهين به آقاي احمدينژاد و 39 هزار و 682 مورد (39,682) سياهنمايي علیه اقدامات دولت ثبت شده است». مجموع دو عدد فوق، 41,371 مورد میشود که با این حساب هم باید گفت محاسبات مشاور وزیر آموزش و پرورش حدود دو میلیون و نهصد و پنجاه و هشت هزار و ششصد و بیست و نه مورد (2,958,629) بیشتر است.
خبرنگار شهابنیوز در پایان تاکید کرده است: به نظر میرسد که ارایه آمارهای آنچنانی درباره «تخریب» آقای احمدینژاد همانند اصرار برخی از مسئولان به ارایه آمارهای آنچنانی درباره «دستاوردهای» دولت نهم؛ این روزها به یک رویه و مد تبدیل شده است. صرفنظر از تناقضات جالب آمار مختلفی که از سوی افراد مختلف ارایه میشود، این پرسش همچنان به قوت خود باقی است که اساساً تعداد این تخریبها (چه رقم 40 هزار تایی و چه رقم 3 میلیونی) چگونه به دست آمده و کدام نهاد یا پژوهشگر به شمارش این «تخریبها» همت گمارده است؟ ...
خبر مرتبط:
40930 مطلب تخریبی علیه احمدینژاد، 4 مطلب علیه هاشمی! [اینجا]
جناب آقای وزیر؛ چرا این همه پرخاش؟ چرا این همه تندی؟
گفتگوی «اسحاق جهانگیری» وزیر سابق صنایع با یک خبرگزاری داخلی و اظهارات مستند وی درباره عملکرد دولت نهم و آمارهای آقای احمدینژاد [+]؛ با بیانیه پرخاشگرانه و موهن وزارت صنایع مواجه شد.
به گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ بیانیه وزارت صنایع و معادن علیه وزیر صنایع دولت خاتمی به قدری غیرمعمول است که خبرگزاری ایلنا آن را «سیاسی، هتاكانه و به دور از ادب و ادبیات رسانهای» خوانده است. در شرایطی که جهانگیری با ادبیاتی کاملاً مؤدبانه و کارشناسی به نقد آمارهای ارایه شده از سوی آقای احمدینژاد پرداخته بود و در انتقادات وی از رئیس دولت مطلقاً هیچ نشانهای از اهانت یا تندی به چشم نمیخورد؛ بیانیه شداد و غلاظ وزارت صنایع این سئوال را به وجود آورد که واقعاً دلیل این همه خشم و عصبانیت چیست؟ در حالی که آقای احمدینژاد این روزها مکرراً تاکید میکند که «موج بیسابقهای» از «تهمت و تخریب و دروغ و هتاکی» علیه دولت نهم در جریان است [+]؛ نخستین پیامد بیانیه موهن وزارت صنایع این است که بپرسیم واقعاً این روزها چه کسی به تخریب طرف مقابل مشغول است و چه کسی به رقبای خود هتاکی میکند؟! آیا این شبهه که برخی از منسوبان دولت نهم از یک طرف با حملات پرخاشگرانه به منتقدان و شخصی کردن داستان و از طرف دیگر با ادعای «مظلومیت» میکوشند هزینه انتقاد از آقای احمدینژاد را به شدت افزایش دهند، نادرست است؟ در غیر این صورت؛ چگونه میتوان مقالات افرادی چون فاطمه رجبی و حسین شریعتمداری یا بیانیههایی چون بیانیه وزارت صنایع را در نظر داشت، اما باز هم باور کرد که دولت نهم «مظلومانه» در معرض اهانتها و هتاکیهای منتقدان قرار داد.
شهابنیوز بخشهایی از بیانیه وزارت صنایع علیه آقای اسحاق جهانگیری را جهت اطلاع کاربران خود و پاسخگویی به سئوال فوق منتشر میکند:
ـ آقای جهانگیری! مطلب سراسر كذب و اهانتآمیز مجدد شما درباره عملكرد صنعت و معدن را خواندیم. جنابعالی چندی قبل نیز همین اتهامات را مطرح كرده بودید اما نكته ارزشمندی كه قابل پاسخ باشد در آن نیافتیم. در عین حال چند تن از كارشناسان كه اتفاقا در زمان تصدی شما نیز مسؤولیت داشتهاند، از ادعاهای نادرست و سیاسی شما درباره عملكرد هزاران انسان شریف در صنعت و معدن ناراحت شده و پاسخ ادعاهایتان را نوشتند كه صد البته چون حركت شما سیاسی بود، از ابتدا اهدافتان برای تخریب پیشرفتهای دولت نهم مشخص بود.
وقتی روز جمعه برای چندمین بار این اشتباه را مرتكب شدید و مجدداً ادعاهای سراسر كذبی را به خانواده بزرگ صنعت و معدن نسبت دادید، همگان متوجه شدند كه اقدام سیاسی شما مثل آن ضربالمثل است كه میگوید "كسی كه خواب باشد را میتوان بیدار كرد اما كسی كه خودش را به خواب زده نمیتوان بیدار كرد".
ـ جنابعالی درباره صنعت و معدن خودتان را به خواب زدهاید و از روبرو شدن با حقیقت پیشرفتهای فرزندان این مرز و بوم وحشت دارید، چون در دوره خودتان نتوانستید به چنین توفیقاتی نایل شوید.
ـ جنابعالی چون مدتی از صنعت دور بودهاید، احتمالا درسهایتان را فراموش كردهاید و نمیخواهید بدانید كه تا ظرفیتی نباشد، تولیدی نخواهد بود. وقتی دولتی بر سر كار میآید و دولتهای قبل ظرفیت ایجاد نكردهاند تا تولیدی به دست آید، طبیعی است كه اولین اقدامش باید ظرفیتسازی برای فولاد كشور باشد كه دولت نهم نیز به درستی این كار را انجام داده است.
ـ عدم ایجاد ظرفیت جدید دقیقاً به سوء مدیریت جنابعالی باز میگردد، زیرا زمانی كه باید با استفاده از فرصتهای طلایی صنعت و معدن ایجاد ظرفیت جدید میكردید، به فكر مسایل سیاسی و حزبی بودید (البته شاید به روش شما كه سعی دارید با دروغپردازی و شانتاژ تبلیغاتی تولید را افزایش دهید، ایجاد ظرفیت بیشتر امكانپذیر بود).
ـ اگر جنابعالی هنوز اهمیت ظرفیتسازی در تولید فولاد را متوجه نشدهاید همكاران ما در بخش فولادسازی آمادگی دارند كلاسهای جبرانی برای شما برگزار كنند.
ـ دولت نهم آنقدر خود را متعهد به مردم میداند كه از روز آغاز مسؤولیت وارد عرصه تولید شد و هرگز به سراغ نقد عملكرد گذشته صنعت و معدن نرفت، لذا مردم از عملكرد دوران مدیریت جنابعالی اطلاع دقیقی ندارند. اكنون پی بردهایم كه عدم بازگویی عملكرد مدیریتی شما، دست كم یكی از آثارش گمراهی خودتان بوده است. لذا اكنون برخود واجب میدانیم در سلسله مباحثی، آن چه در دوران وزارت شما بر این وزارتخانه رفته است را برای تنویر افكار عمومی و یا دستكم اطلاع خودتان از اشتباهاتی كه داشتهاید بازگو كنیم. یك نكته را بدانید كه همه بر این نكته واقف هستند كه در دوران وزارت شما بر وزارت صنایع و معادن، اكثر وقت خود را صرف مسایل كوتهبینانه حزبی و سیاست بازی كردید و منافع حزبی بر اكثر تصمیمات وزارتخانه سایه افكنده بود و متاسفانه در سایه مسایل حزبی نتوانستید منافع ملی صنعت و معدن كشور را به درستی تشخیص دهید.
ـ آقای جهانگیری! ادعای شما درباره تولید آلمینیوم از نظر كارشناسان وزارتخانه بیشتر به یك طنز شبیه است تا یك اظهار نظر كارشناسانه صنعتی.
ـ همانطور كه كارشناسان وزارت صنایع و معادن قبلا گفته بودند جنابعالی رشد فزاینده صنعت و معدن را در رویاهایتان هم نمیتوانستید ببینید و اشتباهات مكرر شما در محاسبات آماری به این دلیل است كه رشد ایجاد شده در بخش صنعت و معدن برای جنابعالی كه به جای پرداختن به تولید و افزایش تولیدات صنعتی و معدنی، بیشتر وقت وزارتتان را به فعالیتهای حزبی و سیاسی گذراندید و همه ابعاد وزارتخانه را سیاسی كرده بودید، غیر قابل باور است.
ـ چه خوب شاعر در وصف افرادی مثل شما گفته است كه:
چند با این ناكسان بیفروغ
باده پیمایی دروغ اندر دروغ
یا دیگری كه میگوید:
عاقبت چون ز كینه شد سرمست
تهمتی از دروغ بر من بست
ـ آقای جهانگیری! اكنون كه مروری بر آمار پیشرفت های صنعت و معدن كشور داشتیم به شما توصیه میكنیم خودتان را به خواب سیاسی نزنید و پیشرفتهای جوانان این مرز و بوم را باور داشته باشید
ـ متاسفانه رویكرد كاملا سیاسیی جنابعالی در ماههای اخیر كه بطور مستمر پیشرفتهای صنعت و معدن را به باد انتقاد، تهمت و ناسزا گرفتهاید، گرچه اهداف تبلیغات انتخاباتی را دنبال میكند اما در عمل هم راستا با دشمنان قسم خورده مردم ایران، بذر یاس و نومیدی را در صنعت و معدن كشور میپاشید. اما به لطف پروردگار منان به جایی نخواهد رسید و فرزندان این مرز و بوم برای ساختن ایرانی آباد عزم جزم كردهاند.
ـ اجازه نخواهیم داد صنعت و معدن كشور دستخوش مطامع سیاستبازیهای افرادی امثال شما شود.
خبر مرتبط:
افشاگری وزیر سابق صنایع درباره آمارهای تازه آقای احمدینژاد [اینجا]
نامه سرگشاده اسحاق جهانگیری به احمدینژاد [اینجا]
واکنش بد وزير صنایع به نامه مهم جهانگيری [اینجا]
رسانه های ايران خبر ميدهند مقامات سه نفر را که به دست داشتن در بمب گذاری های مرگبار روز پنجشنبه در مسجدی در زاهدان متهم بودند، اعدام کرده اند.خبرگزاری ايرنا گزارش ميدهد که اين سه نقر در نزديکی مسجدی که انفجار در آن صورت گرفت، در ملاء عام به دار آويخته شده اند.يک مقام محلی قضائی به خبرگزاری ايرنا گفت سه نفر به اسامی حاجی نوتی زهی، غلام رسول شاهو زهی و ذبيح الله نارويی به فراهم کردن مواد منفجره برای بمب گذاران محکوم شده بودند.ایران ادعا می کند ایالات متحده و اسرائیل در طراحی بمب گذاری انتحاری در منطقه ای نزدیک مرز این کشور با پاکستان و افغانستان دست داشته اند.سخنگوی دولت ایالات متحده در واشنگتن اتهامات ایران را رد کرده و گفته است ایالات متحده این حمله های تروریستی را محکوم می کند.بمب گذاری روز پنج شنبه در مسجد شیعیان مسلمان در شهر زاهدان ۲۵ کشته به جای گذاشت.مقامات ایران در تهران و زاهدان گفته اند این حمله خشونت بار تلاش به منظور ایجاد شکاف میان مسلمانان شیعه وسنی کشور بوده است.صادق محصولی، وزیر کشور ایران در بیانیه رسمی روز جمعه خود گفته است:« افرادی که در این بمب گذاری ها دست داشته اند، نه شیعه و نه سنی، بلکه آمریکایی و اسرائیلی بوده اند.»تلویزیون عرب زبان العربیه روز جمعه گزارش داد که یک گروه جنگجو مسئولیت بمب گذاری در زاهدان را به عهده گرفته است.
جامعه اسلامی دندانپزشکان با صدور یک بیانیه از نامزدی موسوی در انتخابات دهم حمایت کردند و از مردم ایران خواستند در این انتخابات با موسوی همراه شوند.
به گزارش «موج سوم» به نقل از خردادنو، جامعه اسلامی دندانپزشکان همراه و همگام با اقشار مختلف ملت و با توجه به شناخت قبلی و اعلام کاندیداتوری جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و اطمینان از موارد ذیل ایشان را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود اعلام می نماید.
1- اعتقاد و تعهد ایشان به اصل حاکمیت نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر قانون اساسی
2- سابقه مدیریت بحران توسط ایشان در دوران نخستین دهه انقلاب
3- تعهد ایشان نسبت به رعایت و دفاع از حقوق و آزادیهای مشروع ملت و مکتوب در قانون اساسی و اطمینان از دفاع و پاسداری ایشان از حقوق و آزادیهای سیاسی و مدنی و اقتصادی
4- تعهد ایشان نسبت به بررسی کارشناسانه و به رسمیت شناختن بدنه کارشناسی کشور که متاسفانه طی چند سال گذشته از بین رفته است و اطمینان از احیاء ساختارهای نظارتی و کارشناسی در دولت آینده
5- تعهد ایشان نسبت به ایجاد عدالت در امور مالی و شکوفایی اقتصاد در هم شکسته کشور و جلوگیری از بی انضباطی مالی
6- تعهد ایشان نسبت به رعایت آزادی در بیان و رسانهها و پذیرش حق انتقاد از حکومت توسط مردم و رسانهها و اطمینان از دفاع ایشان در آزادی مطبوعات، رسانهها و گردش آزاد اطلاعات
7- تعهد ایشان نسبت به عدالت اجتماعی در خدمات و ارائه اطلاعات و فعالیتهای فرهنگی
8- ایمان ایشان به میزان بودن رای مردم و ارتقاء جمهوریت نظام همراه با بسط معنویت و ارزشهای اسلامی در کشور
با توجه به موارد فوق جامعه اسلامی دندانپزشکان از عموم همکاران و اقشار مختلف می خواهد تا در انتخابات خرداد ماه به مهندس میر حسین موسوی را ی دهند.
احمدي نژاد مدعي آزادي در دوران حاكميت دولت نهم شد:
سلام:محمود احمدي نژادامروز مدعي شد كه در دولتهاي قبلي در يك دوره روزنامهاي بود كه هفتهاي يك بار مقالهاي در انتقاد از عملكرد اقتصادي دولت مينوشتند كه نتوانستند آن را تحمل كنند و يا در دوره گذشته روزنامههايي كه به نقد دولت ميپرداختند را نيز تحمل نشدهاند اما چهار سال است كه اين برادر كوچك شما 20 تا 30 روزنامه هر چه دلشان ميخواهد مينويسند ولي من ميگويم اشكالي ندارد. اجازه دهيد بعضيها طعم شيرين آزادي را بچشند.
مطمئنا اشاره احمدي نژاد مربوط به روزنامه سلام مي شد كه از آن به عنوان روزنامه اي نام برد كه هفته اي يك بار انتقادهاي اقتصادي از دولت وقت مطرح مي كرد مسلما حافظه تاريخي جناب احمدي نژاد ضعيف شده است كه از ياد برده است كه روزنامه سلام در زمان دولت آيت الله هاشمي رفسنجاني شديدترين انتثادها را عليه دولت مطرح مي كرد ولي هيچگاه به محاق توقيف نرفت و اتفاقا با شكايت امثال شما دادگاهي شد و در نهايت ناجوانمردانه توسط دستگاه قضايي وقت توقيف شد.
آقاي احمدي نژاد مصرانه از شما خواستاريم پز آزادي را در دولت خود ندهيد آزادي را همگان هنگامي كه خبرگزاري ايلنا با شكايت وزارت كار و وزارت علوم و تحقيقات شما توقيف شد به ياد دارند آزادي را در توقيف دهها روزنامه و نشريات تخصصي با حكم هيات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد تحت امر دولت شما توقيف شدند كه نمونه آخر آن توقيف روزنامه ياس نو آن هم بعد از يك شماره بود.
آقاي احمدي نژاد مردم ايران تنها يك چيز از شما مي خواهد ”راست گويي و صداقت“.باور كنيد براي مقام دوم كشور پسنديده نيست كه اينگونه شعور ملت خود را مورد تمسخر قرار دهد.
بدلکاری در فیلم احمدی نژاد!
یک موتور دو ترکه به خودروی ون حامل رییس جمهور نزدیک می شود و شعار می دهد که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و ما از تو حمایت می کنیم.
راکب موتور یک مرد با عینک آفتابی است که شخص پر احساس دیگری هم ترک او نشسته است.
این یکی از سکانس های جالب فیلم تبلیغاتی محمود احمدی نژاد است که شب گذشته از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
این سکانس در بندر عباس فیلم برداری شده است.
وبلاگ های خبری بندرعباس پس از پخش این تصاویر بلافاصله افشا کردند که این موتور سوار و کسی که ترک او نشسته بوده از بازیگران صدا وسیمای مرکز استان هرمزگان هستند.
این در حالی است که تیم تبلیغاتی رییس جمهور همواره بر خود جوش بودن استقبال های استانی صورت گرقته از او تاکید دارند و اعلام می کنند که تمام ستاد های او در سراسر ایران مردمی و خود جوش هستند.
کارگردانی فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد را شمقدری به عهده داشته است.
آقای احمدینژاد؛ روزهای غمانگیزتری هم داشتیم
سرمقاله آفتابیزد-9 خرداد88محمود احمدینژاد سه روز قبل در نطق تبلیغاتی خود، سفر سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران به پاریس و نحوه برخورد ژاك شـیـراك بـا او را »یـكـی از غـمانـگـیـزتـریـن روزهـای زنـدگی خود« دانست. ظاهراً آنچه باعث شده است كه این غم سنگین، تاكنون هیچ جانشینی در دل رئیس جمهور فعلی ایران پیدا نكند آن است كه تصویر غیردقیقی از حضور خاتمی در كاخ الیزه - كاخ ریاست جمهوری فرانسه - در ذهن احمدی نژاد به جا مانده است. به موجب این تصویر، ژاك شیراك بالای پلههای الیزه ایستاده و منتظر مانده است تا خاتمی از پلههای متعدد بالا برود. البته پس از انتشار ادعاهای اخیر احمدینژاد، بسیاری از سایتهای خبری تصاویری منتشر كردند كه ژاك شیراك را در پایین پلههای الیزه در حال استقبال گرم از خاتمی نشان میداد. (1) ضمن آنكه به نظر میرسد برای ارزیابی یك سفر، بایستی مجموعه رفتارهای میزبان در استقبال، مذاكرات و بدرقه را مورد توجه قرار داد و آنگاه قضاوت نمود كه این سفر، موجب سربلندی برای كشور شده است و دشمنان را عصبانی نموده یا غم را در دل دوستان جاودانه نموده است!؟
اما حتی اگر قضاوت اخیر احمدینژاد دقیق باشد، به راحتی میتوان روزهای غمانگیزتری پیدا كرد كه به خاطر بعضی حوادث داخلی و خارجی، غم دائمی بر دل نسلهای فعلی و آینده - اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و بیطرف - گذاشته است. میتوان روز 14 فروردین 85 را به یادآورد كه بـرخـی روزنـامـههای داخلی، از خودكشی پدر 46 ساله یك خانواده، پس از به قتل رساندن همسر و 6 فرزند خویش خبر دادند و اعلام كردند دستخط به جا مانده از پدر خانواده، نشان میدهد او به دلیل فقر و ناتوانی از تامین هزینه زندگی، دست به این اقدام زده است؛ (2) درست در همان شرایطی كه عدهای در داخل كشور برای رخنه به حیاط خلوت آمریكا، بـه فـكـر گـسـتـرش روابط اقتصادی با سوسیالیستهای آمـریـكای جنوبی بودند! برای عده زیادی از ایرانیان، غمانگیزترین روز درسالهای اخیر، روزی بود كه دادستان تهران اعلام كرد: »اغلب جان باختگان حادثه سعادتآباد، دانشجویانی بودند كه برای تامین هزینههای تحصیل، در ساختمان مخروبه سعادت آباد كار میكردند و شب را نیز در همان جا میخوابیدند! « آنچه این غم را غیرقابل تحملتر میكرد آن بود كه تا حدود یك ماه بعد از این حادثه جانسوز - و در عین حال موجب شرمساری - بعضی از مسئولان عالیرتبه اجرایی كه دل رئوف آنها برای »كودكان كار« در آمریكای جنوبی میلرزد، حتی یك پیام تسلیت منتشر نكردند! و غمانگیزتر آنكه كمی قبل و بعد از این حادثه، اظهارات مقامات سریلانكا و بعضی كشورهای دیگر در رسانههای ایران منتشر میشد كه از »سخاوتمندی مقامات ایرانی« تقدیر و تشكر میكردند. عدهای از دانشجویان جزایر سلیمان هم تقدیر ویژه خود رابه خاطر تامین هزینه سفر ایشان به كوبا، تقدیم مسئولان ایـرانـی مـینـمودند! اگر محمود احمدی نژاد به عنوان یك شهروند عادی مجموعه این اخبار را میشنید آیا واقعاً بیش از موضوع »پلههای الیزه« غمناك نمیشد؟
در داخل كشور، باز هم روزهای غمانگیزی وجود داشت؛ روزهایی كه صفحات روزنامهها از هشدار نسبت به افزایش مرگ و میر در پایتخت - به خاطر آلودگی هوا - پُر میشد و در كنار آن، ادعاهای شهردار تهران و بعضی نمایندگان مجلس انعكاس مییافت كه »دولت در پرداخت بودجههای مصوب برای ساماندهی حمل و نقل عمومی تهران به ویژه بودجه مترو تاخیر كرده است«. در همان روزها، نماینده اصولگرای مجلس با تاكید بر اینكه »هر روز تعلل در اختصاص بودجههای مصوب و تاخیر در راهاندازی بودجه، یك میلیارد تومان زیان به كشور تحمیل میكند« این غم را در دلها جاودانه میساخت كه به خاطر اختلاف سیاسی بین دستگاههای حكومتی، سلامت انسانهای بیگناه در معرض خطر است و عدهای بر اثر آلودگی هوا، جان میسپارند. این اظهارنظرها و هشدارها، عده بسیاری را به فكر فرو میبرد كه »مجموعه تاخیرها، چند ده یا چند صد میلیارد تومان به بودجه عمومی خسارت وارد میكند و با این رقم پول، مشكل چند خانواده همچون خانواده 8 نفره تبریزی و چند دانشجو مانند ”دانشجویان جان باخته در سعادت آباد“ قابل حل بود؟« البته این داستان غمانگیز هنوز ادامه دارد. حدود چهل روز قبل، معاون وزیر كشوراعلام كرد: »اگر دوستان در شهرداری و مترو، مصاحبه نمیكردند و آن حـرف را نـمـیزدند، این پول را سه هفته زودتر مـیدادیم«(3) آیا رئیسجمهور در دل خود، احساس غمناكی نمیكند كه برای تنبیه یك مسئول در شهرداری تهران، بودجه مترو با تاخیر پرداخت میگردد و در واقع، علاوه بر همه تاخیرهای قبلی، سه هفته دیگر به دورهای اضافه میشود كه كودكان معصوم، هوای آلوده استنشاق مینمایند و بزرگترها، ساعتهای طولانی در ترافیك میمانند و از فشارهای روانی، رنج میبرند؟
آقای رئیس جمهور مایلند باز هم از روزهای غمانگیز بشنوند؟ چند ماه پیش، خبر جعلی بودن مدرك یك وزیر دولت نهم، علیرغم سه هفته اصرار همان وزیر و معاون حقوقی رئیس جمهور بر »صحت مدرك« درصدر اخبار جهان قرار گرفت. آیا در آن روز، آقای رئیس جمهوربه خاطر تحقیر ایران در رسانههای جهانی، دچار غمناكی نشدند؟ روزی كه سایتهای خبری، از ضرب و شتم روحانی جانباز - عضو كاروان زیارتی عتبات - توسط سربازان عراقی خبر دادند، چه؟
روزهایی كه سربازان عربستان به خود اجازه دادند زنان زائر ایرانی را تحقیر كنند و دستگاه دیپلماسی ایران هم تحرك خاصی برای تنبیه عربستان از خود نشان نداد، هنوز از خاطرهها محو نشده است. علاوه بر آن، در دو سه سال اخیر، اهانت به ایرانیها در مبادی ورودی بعضی از كشورها به یك سنت رایج تبدیل شده است. آیا بهتر نیست چنان روزهایی را نیز در میان »غمانگیزترین روزهای زندگی خود« قرار دهیم؟
آقای رئیس جمهور با این تصور كه ژاك شیراك بر بالای پله ایستاد و خاتمی به طرف او رفت، احساس »غم« كرده است، اما هر چه بود شیراك خاتمی را در آغوش گرفت و برای بدرقه او تا پای ماشین آمد. پس ملت ایران این غم را به كجا ببرند كه مقام عالی رتبه ایران، دوان دوان به طرف مصریها رفت كه »اگر آنها آماده باشند همین امروز سفارتخانه خود در مصر را باز میكنیم«؟»4« زمانی كه در پاسخ به این مهرورزی، مصریها بیاعتنایی كردند و بر حجم ادعاهای ضد ایرانی خود افزودند، آیا رئیس جمهور ایران، غم سنگین را در دل خود حس نكرد؟ در شرایطی كه اماراتیها بر یارگیری ضد ایرانی خود در مجامع عربی، اسلامی و جهانی میافزودند، رئیس جمهور ایران به امارات رفت و كمتر از ده روز بعد از بازگشت او به ایران، نخست وزیر امارات در سئول اعلام كرد »امارات از برنامه هستهای ایران نگران است«.»5« آیا ملت ایران حق ندارند این گونه تحقیر ایران را از غمانگیزترین خاطرات خود بدانند؟ خاتمی اگر به طرف شیراك رفت، حركت همراه با وقار او به طرف كسی بود كه دست خود را برای در آغوش گرفتن نماینده ملت ایران باز كرده بود، اما تعجیل غیرمنطقی برای ارسال پیام به اوباما و بی اعتنایی 6 ماهه او را چه چیزی جز »غم افزایی« برای ملت ایران میتوان نامید؟ راستی اگر آقای محمود احمدی نژاد به عنوان یك شهروند ساده، این سه خبر را میشنید چه حالی به او دست میداد:
1-رئیس جمهور ایران در گفتگوی تلفنی با نخست وزیر هند، از دولت دهلی نو به دلیل اتخاذ مواضع مثبت و سازنده در آژانس بین المللی انرژی هستهای تشكر كرد و آن را پایهای برای گسترش، تعمیق و تداوم روابط دو جانبه خواند »6«
2- آمریكا، انگلیس، ...، اتریش، هند، آرژانتین و... در شورای حكام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به قطعنامه اروپا علیه ایران رای مثبت دادند »7«
3 - ایران برای گاز خود مشتریان فراوانی -با قیمتهای بالا- از اروپا دارد اما تهران علاقمند به ساخت خط لوله گاز به هند و پاكستان به منظور گسترش صلح و ثبات در منطقه است»8«
راستی شنیدن این سه خبر- كه فاصله دو خبر اول ، بیست و چهار ساعت بود- چقدر میتواند موجب غمگینی یك ایرانی شود؟ آیا برای رئیس جمهور ایران، غمانگیز نیست كه بگوید »یك ساعت رابطه با اندونزی را بر هزاران سال رابطه با كشورهای غربی ترجیح میدهیم« و پاداش این اظهارنظر سخاوتمندانه، »تبدیل رای ممتنع اندونزی در شورای امنیت، به رای قاطع ضد ایرانی« باشد؟!!
آیا دوستان آقای رئیس جمهور، از تبلیغات چند ماه قبل در خصوص دعوت رئیس جمهور ایران به اجلاس سران عرب در قطر كه تكذیب همراه با گستاخی نخست وزیر آن كشور را به دنبال داشت، احساس غم نكردند؟ نظر آقای رئیس جمهور در خصوص بند ضد ایرانی قطعنامه سران شورای همكاری خلیج فارس كه ساعاتی بعد از حضور دكتر احمدینژاد در آن اجلاس صادر شد، چیست؟
مردم ایران خاطرات تلخی از زورگویی و استعمارگری انگلیسیها در خاطر دارند. آیا برای این مردم، میتوان غمانگیزتر از روزی پیدا كرد كه چند ساعت بعد از اولتیماتوم 48 ساعته نخست وزیر مستاصل انگلیس، »9 « ملوانان متجاوز انگلیسی با سلام و صلوات بدرقه شدند؟
چندی قبل، رسانههای ایرانی اعلام كردند وزیر خارجه ایتالیا به ایران میآید. طبق اعلام همین رسانهها، وزیر خارجه مغرور ایتالیا حاضر نشد رنج سفر به سمنان برای دیدار با رئیس جمهور ایران را بپذیرد و در حالی كه ایران آماده استقبال میشد، او سفر خود را لغو كرد. پس از آن هم،ایتالیاییها تلاش كردند لغو سفر را به یك مسئله داخلی ایران - پرتاب موشك سجیل - مرتبط سازند. سه روز قبل، رسانههای خارجی اعلام كردند »وزیر خارجه ایتالیا، بار دیگر سفر خود به ایران را لغو و آن را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران موكول كرده است« كه تاكنون این خبر توسط مقامهای ایرانی تكذیب نشده است. آیا كسانی كه به عزتمندی ایران میاندیشند حق ندارند به خاطر تكرار دعوت از میهمان پرمدعای خارجی، دچار »غم« شوند؟ آیا موفق جلوه دادن دیپلماسی خارجی دولت نهم از راه افزایش آمار رفت و آمدهای دیپلماتیك، اینقدر برای بعضی افراد ارزش دارد كه به وزیر خارجه كشور مافیا اجازه دهند برای سفر به ایران، شرطگذاری كند؟
راستی آقای رئیسجمهور میدانند، غمانگیزترین روز برای پیروان قرآن در ایران، روزی بود كه معاون دولت اسلامی، به جای فصلالخطاب دانستن كلام وحی، قرائتی جدید و خود خواهانه از روابط میان ایرانیان و اسلام ارائه داد كه در تعارض قطعی با آیه 17 سوره حجرات است؟ »10« آیا به آقای رئیسجمهور نگفتهاند كه غمانگیزترین روز برای علاقهمندان به آرمان فلسطین در ایران، روزی بود كه علیرغم تأكید مراجع تقلید در خصوص لزوم برخورد با همكار منسوب رئیسجمهور، احمدینژاد بر صفحه تلویزیون حاضر شد و گفت: »موضع مشایی، موضع دولت بود و او مظلوم واقع شد!«»11«
هر یك از نمونههایی كه در بالا به آنها اشاره شد به تنهایی غمانگیز است و بسیاری از آنها، غمانگیزتر از داستان »پلههای الیزه«! اما به فرض كه هیچ یك از آنها - حتی خودكشی خانواده تبریزی و قربانی شدن چند دانشجو - به تنهایی برای آقای رئیسجمهور در حد موضوع كاخ الیزه، غمانگیز نباشد. آیا مجموعه این حوادث هم درحدی نبوده است كه به جای حادثه الیزه بنشیند تا رئیس جمهور ایران بعد از گذشت 4 سال، باز هم یك قصه قدیمی را از غمانگیزترین خاطرات دوران زندگی خویش بنامد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینویس
1 - شاید بهترین و سرنوشتسازترین اقدام در شرایط فعلی- كه میتواند راه را برای بهترین انتخاب در 22 خرداد باز كند- پخش مكرر اظهارات اخیر احمدینژاد به همراه تصاویر مربوط به حضور خاتمی در كاخ الیزه باشد.
مخالفت دولت اوباما با سفر داوودی به آمریکا
دولت باراک اوباما با سفر پرويز داوودي معاون اول محمود احمدينژاد به این کشور مخالفت کرد.
به گزارش اعتماد؛ قرار بود داوودی براي شرکت در کنفرانس اقتصادي در سازمان ملل راهي نيويورک شود.
خبرنگار شهابنیوز میافزاید: محمود احمدینژاد طی چهار سال گذشته چهار بار به آمریکا سفر کرده و از این نظر رکورددار است. همواره در آستانه هر سفر؛ محافل و رسانههای نزدیک به اسرائیل تلاشهای بسیاری را انجام میدادند تا دولت آمریکا را وادار کنند برای آقای احمدینژاد ویزا صادر نکند. از نظر مقررات سازمان ملل؛ دولت آمریکا حق جلوگیری از سفر مقامات رسمی کشورهای دنیا به نیویورک جهت سخنرانی یا شرکت در برنامههای سازمان ملل را ندارد.
این همه اصرار برای اجرای پروژه سوخته چرا؟!
با آن که حدود یک هفته بود افراد مطلع از احتمال تکرار توطئه «کارناوال عاشورا» در شب شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) خبر میدادند و حتی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و شخص مهندس موسوی نیز در این زمینه بیانیه صادر کردند؛ روزنامه کیهان در شماره شنبه خود باز هم بر پیگیری این پروژه سوخته و نخنما اصرار کرد!
به گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ از حدود یک هفته قبل افراد آگاه هشدار میدادند که این احتمال وجود دارد در شب و روز شهادت حضرت زهرا (س)؛ محافل مخالف میرحسین موسوی برنامههایی را با هدف پایکوبی و رقص و آواز جوانان ترتیب دهند و با پخش تصاویر و فیلم این جلسه جعلی؛ نهایتاً بحران تبلیغاتی تازهای را علیه میرحسین موسوی ایجاد کنند. این نگرانی مخصوصاً با توجه به سابقه «کارناوال عاشورا» به قدری جدی بود که هم ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و هم شخص آقای موسوی با انتشار دو بیانیه جداگانه نسبت به اجرای چنین پروژهای هشدار داده و از جوانان حامی خود خواستند که هوشیار باشند. در بیانیه ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی آمده بود: «محتمل است عدهای با راهاندازی کارناوالهای جشن و پایکوبی و خلق صحنههای نامناسب در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با شکستن حریم مقدسات به تخریب وجهه مهندس موسوی و حامیانش اقدام کنند؛ از این رو از همه ستادها و گروههای حامی تقاضا میشود نهایت هوشیاری را حفظ کرده و مردم عزیز را نسبت به اهداف شوم این اقدامات تخریبی مطلع کنند». مهندس میرحسین موسوی نیز در بیانیه جداگانه خود که شامگاه چهارشنبه صادر شد، تاکید کرده بود: «اخباری به دست این جانب میرسد که در سالروز عزای صدیقه کبری گویا کسانی استخدام شدهاند تا به نام تبلیغ برای اینجانب به هتک حرمت از شعائر اسلامی بپردازند و برای دعوت به صحنهسازی بزرگ، پیامکهای جعلی به نام ستاد این جانب در سطح شهر تهران منتشر شده است. این اقدامی است که دوازده سال پیش نیز در عصر عاشورا اتفاق افتاد و بانیان خودسر آن بعدها رسوا شدند. از حامیان خود میخواهم در صورت مواجهه با چنین صحنههای اطراف این افراد را خالی کنند و از کار آنان بیزاری بجویند. همچنین از آنان میخواهم هوشیاری خود را حفظ کنند تا در ایام باقیمانده تا انتخابات سرنوشتساز پیش رو، فریب کسانی که از تصمیم ملت واهمه دارند را نخورند».
خبرنگار شهابنیوز میافزاید: این هشدارها و بیانیههای رسمی البته باعث شد که پروژه مخالفان میرحسین موسوی پیش از اجرا به شکست برسد و سناریوی «کارناوال عاشورا - 2» عملاً قابلیت اجرا پیدا نکند. با این حال، روزنامه کیهان با کمال تعجب در شماره امروز شنبه خود باز هم بر پیگیری این پروژه سوخته اصرار کرد و سرمقاله خود را به این مساله اختصاص داد!
کیهان در این سرمقاله که با عنوان «تأسف، حيرت و شرم» منتشر شده؛ مدعی شده است که جوانان حامی میرحسین موسوی در شب شهادت فاطمه زهرا (س) «همراه با ترنم نماهنگهای ریتمیک، دست افشاندند و پای کوبیدند و چون خستگی بر آنان مستولی شد پرچم های مزین به نام مبارک عباس بن علی(ع) را بر زمین پهن کرده و روی آن نشستند تا خستگی تحرکات آنچنانی را از تن به در کنند»!
این بخش از مقاله مزبور عیناً به شرح زیر است: «شرم هم البته می توان کرد. چند ماه است حامیان یک کاندیدا ادعا می کنند در تبلیغات خود با مردم صادقند. خود او جایی گفت جامعه را مدافع ارزش ها می داند... چند روز پیش اما، سبز جامگان آب پاکی را روی دست همه ریختند و معلوم شد قصه اساسا چیز دیگری است. جمعی که هفته پیش در ورزشگاه آزادی گرد آمدند تازه به ما فهماندند غرض آقایان استفاده یا سوءاستفاده از نمادهای دینی نیست چون هواداران آنها- لااقل بخشی از آنها که آن روز در آن مکان اجتماع کردند- اساسا نمی دانند و برایشان مهم هم نیست که با چه چیزی سر و کار دارند. به همین دلیل بود که جامه سبز بر تن، در شب شهادت فاطمه زهرا(س) همراه با ترنم نماهنگ های ریتمیک، دست افشاندند و پای کوبیدند و چون خستگی بر آنان مستولی شد پرچم های مزین به نام مبارک عباس بن علی(ع) را بر زمین پهن کرده و روی آن نشستند تا خستگی تحرکات آنچنانی را از تن به در کنند».
خبرنگار شهابنیوز در پایان تاکید کرده است: این که با وجود لغو پروژه کارناوال عاشورای ـ 2؛ باز هم روزنامه کیهان سرمقاله خود را به این مساله اختصاص داده بسیار عجیب است. در این زمینه البته سه احتمال وجود دارد. احتمال نخست آن است که این مقاله یکی از مقالههای «از پیش آماده شده» کیهان بوده و به دلیل حواسپرتی و اشتباه سردبیر، به رغم لغو پروژه باز هم در شماره امروز روزنامه کیهان چاپ شده است. احتمال دوم آن است که به دلیل سفر آقای حسین شریعتمداری به اصفهان وی نتوانسته است شماره امروز کیهان را قبل از چاپ مطالعه کند و مسئولان روزنامه که از لغو پروژه کارناوال عاشورا ـ 2 مطلع نبودهاند؛ بر اساس برنامه قبلی دستور چاپ این مقاله را صادر کردهاند. احتمال سوم هم این است که روزنامه کیهان با توجه به علاقه وافر برادر حسین شریعتمداری به چنین پروژههایی؛ ترجیح داده است که این سناریو را با وجود سوخته شدن آن باز هم پیگیری کند...
چرا احمدینژاد نه؟ پاسخ محمدباقر نوبخت |
محمد باقر نوبخت در جمع بیش از 1200 نفر از مردم قزوین حاضر شد و با انتقاد از نحوه مدیریت کشور در 4 سال گذشته دلایل «نه به احمدی نژاد و آری به موسوی» را در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری برشمرد.
بر اساس گزارشی که به پایگاه خبری شهابنیوز ارسال شده است؛ دکتر نوبخت در ابتدای سخنانش از حضور در جمع مردم فهیم و پرعاطفه قزوین اظهار خرسندی کرد و گفت: «این نشست به نوعی متفاوت از بسیاری جلسات دیگر این روزهاست؛ برخی گردهماییها، در شور سیاسی متمرکز است و برخی دیگر در گذشته متوقف. اینکه بتوان غم و شادی، شور و شعور و مذهب و سیاست را درهم آمیخت، سیره و روش امام راحل است. امام (ره) در عصر حاضر هم توانست یک مذهب جعفری و یک فقه پویا را از کنج حوزه به سطح جامعه بیاورد و با واقعیت های مدرنیزم درآمیزد».
نوبخت جمهوری اسلامی را تلفیقی از سنت و مدرنیسم ارزیابی و تصریح کرد: «امام این هنر را داشت که ارزشهای اسلامی را با نوآوریهای عصر امروز تلفیق کرده و بتواند نظامی را پایه گذاری کند؛ بنابراین کسانی که غیرعادلانه جوانان امروز را به دینگریزی و فاصله گرفتن از مذهب متهم میکنند، خودشان باید در تعریفشان از مذهب بازنگری اساسی کنند. بنده از جناب آقای احمدی تقدیر میکنم؛ چون در این ایام سوگواری شیعیان بخاطر مصائب اهل بیت، جمهوریت و اسلامیت را در کنار هم قرار دادند و فراموش نکردند. مثل کسی که میتواند در سالگرد درگذشت مادر خود، در حرکتی اجتماعی هم شرکت کند، جناب مهندس موسوی هم امروز قطعاً همین احساس را دارند؛ از یک سو به عنوان یک سید بزرگوار ریشه در سیادت دارند و از سوی دیگر به عنوان امیدی برای نسل جوان، قطعاً میتوانند از این معنویت برای موفقیت خود برخوردار شوند».
معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک تشخیص مصلحت نظام با اشاره به کارنامه 4 ساله محمود احمدینژاد در مقام ریاست جمهوری، به تشریح پارهای از اقدامات دولت نهم پرداخت و تاکید کرد: «اگر هر یک از خواهران و برادران حاضر در این جلسه هر جا احساس کردند استدلالی که خدمتشان مطرح میشود غیر مستند یا غیر عادلانه است، من بعد از اتمام جلسه در خدمتشان خواهم بود و حاضرم به ادلهای که در رد انتقادات من دارید گوش فرا داده و در صورت قانع شدن خود را تفهیم کنم».
وی انتخابات پیش رو را سرنوشت ساز توصیف و خاطرنشان کرد: «با عنایت به اینکه طبق اصل 113 قانون اساسی، رییس جمهور بعد از مقام رهبری عالیترین مقام رسمی و اجرایی کشور است، قانون میگوید رجال مذهبی و سیاسی میتوانند برای این پست مهم نامزد شوند. امروز 4 نفر برای قرار گرفتن زیر بار مسوولیت ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردهاند. من با احترام وافر به آقای کروبی که دوست بسیار عزیز من است، دوستش میدارم، شیخوخیت و مقام ارزشمند ایشان را گرامی میدارم و می گویم که روی سخنم با ایشان نیست. به دانش و سوابق ارزشمند جناب آقای رضایی هم که در مجمع تشخیص مصلحت نظام با ما همکار هستند، احترام میگذارم و اعلام میکنم که روی سخنم با ایشان هم نیست. امروز رقابت بین احمدینژاد و موسوی است و من با یک استدلال توضیح میدهم که چرا احمدینژاد نمیتواند این بار مسوولیت را برای 4 سال دیگر به دوش بگیرد و اگر بگیرد برای کشور زیانبار خواهد بود».
نوبخت به بررسی عملکرد 4 ساله دولت احمدینژاد اشاره و عنوان کرد: «باید ببینیم اهدافی که احمدینژاد برای محقق شدنشان آمد و اعلام کرد که حاضر است شانه زیر بار این مسوولیت نهد و این بار را به مقصد برساند، محقق شده است یا نه؟ بار مسوولیت ریاست جمهوری بار سبکی نیست و من تردید ندارم باید به احمدینژاد که این بار سنگین را به دوش خود حمل کرد خدا قوت بگوییم و ببینیم آیا وی این بار را به محلی که باید، برد یا خیر؟ فرض کنیم کسی میخواست این بار را به سمت دریای خزر ببرد و به همین هم متعهد شد. اگر ببینیم امروز بار را به سمت کرمانشاه یا خوزستان میبرد، حق
داریم به او بگوییم تو داری زحمت را میکشی اما این ره کجا و آن ره کجا؟ مقصد جای دیگر است. ما امروز بررسی میکنیم که آقای احمدینژاد کجا باید میرفت؟ البته این «کجا» را قانون و برنامه مشخص کرده بود».
دبیرکل حزب اعتدال و توسعه با بررسی برهه زمانی رسیدن احمدینژاد به قدرت یادآور شد: «اتفاقاً آمدن احمدینژاد با یک هدف گیری ملی برای جمهوری اسلامی ایران همزمان شد. در سال 83 سندی ابلاغ شد که بر مبنای آن قرار شد ایران بتواند از سال 84 به مدت 2 دهه به مرز توسعه یافتگی برسد و در جایگاه نخست اقتصادی، علمی و فناوری آسیای جنوب غربی قرار بگیرد. من امروز میپرسم آیا توانستیم به سمت جایگاه نخست اقتصادی منطقه پیش برویم؟ یا مع الاسف عقبگرد کردیم و رتبه ما در مقایسه با کشورهایی که قرار بود با آنها مسابقه دهیم و به مقام اول برسیم تنزل پیدا کرد؟ اتفاقاً بعضیها چقدر خوش شانس هستند که در زمان آنها هدف ملی مشخص شده و در ذیل برگ برگش مقام معظم رهبری امضا کرده بودند».
این صاحبنظر مسائل اقتصادی افزود: «احتیاج نبود آقای احمدینژاد چندماه یا چندسال فکر کند تا ببیند هدف کجاست. نه تنها این سند ملی آماده بود؛ بلکه اولین برنامه عملیاتی 5 ساله که برنامه چهارم و اولین گام برای پیشروی در راستای سند چشم انداز بود، کاملا آماده بود و آقای احمدینژاد نیازی به گرفتن وقت ملت ایران برای طی کردن مراحل قانونی و رسیدن برنامه به مرحله پیش از اجرا نداشت».
وی ادامه داد: «هزینه کل این برنامه 5 ساله 80 میلیارد دلار پیشبینی شد تا دلارهای نفتی به مثابه سوخت، کشور را حرکت بدهد و به جایگاه هدف نزدیک کند؛ اما دیدیم 80 میلیارد دلار زمان آقای خاتمی به دلیل افت شدید قیمت نفت محقق نشد. در سالهای 78 و 79 که آقای دکتر نجفی، رییس سازمان برنامه وقت، بودجه آقای خاتمی را به مجلس آورد، ما این بودجه را با نفت بشکه ای 12 دلار بستیم».
نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی گفت: «من خاطرم هست ما در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس به دکتر نجفی اعتراض کردیم که مگر شما میخواهید آب داخل نفت بکنید؟ از کجا اطمینان دارید که ما میتوانیم نفت را بشکه ای 12 دلار بفروشیم»؟ ایشان گفتند: «امکان متعادل کردن این بودجه کم است؛ اما خدا را چه دیدهاید؟ شاید محقق شد».
نوبخت، سپس به برنامه پنج ساله توسعه در دولت خاتمی اشاره و اظهار کرد: «خاتمی حداقل 10 میلیارد دلار از آنچه آقای هاشمی به مجلس آورده بود تا بر اساس آن برنامه اول و دوم را اجرا کند کم داشت؛ اما شانس غیرمترقبه احمدینژاد این بود که در زمان حضورش نه تنها سند و قانون مشخص و آماده بود؛ بلکه به جای 80 میلیارد دلار، بیش از 280 میلیارد دلار از فروش نفت به خزانه کشور ریخته شد که کلیدش در دستان آقای احمدینژاد بود. بهقول علما «همه چیز موجود و موانع مفقود»؛ نفتی را که ما حسرت یک دلار افزایش قیمتش را میخوردیم، بیش از 280 میلیارد دلار درآمد ایجاد کرده بود».
این استاد دانشگاه تاکید کرد: «قرار بود آقای احمدینژاد بتواند طبق این قانون در مسیری پیش برود و فضای کسب و کار را برای سرمایه گذاری آماده کند تا شاهد رشد سرمایه گذاری 12.2 درصدی باشیم. متاسفانه بر اساس سندی که خود بانک مرکزی منتشر کرده، به جهت سیاستهای مخدوش خارجی دولت نهم و تنشهای پرهزینه و بیثمری که برای ما ایجاد کرد، رتبه جهانی کسب و کار ما از 131 بین 178 کشور 4 درجه نزول کرده است».
دبیرکل حزب اعتدال و توسعه در ادامه اظهار داشت: «فضا برای سرمایهگذاری آماده نشد و رشد سرمایهگذاری به جای 12 درصد تا حد 6 درصد کنونی تنزل یافت. چون بهخاطر سیاستهای مخدوش دولت نهم رشد 12 درصدی سرمایه تحقق نیافت، رشد 8 درصدی اقتصاد هم محقق نشد و با وجود درآمد 280 میلیارد دلاری نفتی که در سالهای پس از انقلاب بی سابقه بود، بهترین رشد اقتصادی که در این دولت شاهدش بودیم، در حد 6.9 درصد در سال گذشه بود و الان هم صندوق بینالمللی پول، آن را چیزی در حد 3.5 درصد پیش بینی میکند و همچنین طبق محاسباتی که در ظاهر انجام میدهند، شاید حداکثر بتوانیم 4 درصد رشد اقتصادی داشته باشیم».
وی خاطرنشان کرد: «آقای احمدینژاد متعهد بود برای اینکه ما بتوانیم در سال 1404 به اشتغال کامل برسیم، امسال نرخ تورم را به حد 8.6 درصد کاهش دهد. وقتی ایشان رییس جمهور شد، تورم در حد 12.1 درصد بود؛ اما نه تنها در دولت احمدینژاد تورم پایین نیامد؛ بلکه سال اول طبق اعلام رسمی بانک مرکزی تورم از 12.1 درصد به 13.6 درصد، سال 86 به 18.6 درصد و در سال گذشته به بیش از 25 درصد رسید. تورم 25 درصدی یعنی در طول یک سال 25 درصد اغنیا غنیتر و فقرا فقیرتر شدند. این عدالتی است که او وعده میداد. حالا فرض کنید یک 70-80 هزار تومانی هم در روزهای انتخابات به فقرا تزریق کردیم. کجا وصال دهد این می به مستی ما؛ کجا این 70-80 هزار تومان میتواند بار این خانواده را که امسال درآمدش نسبت به سال گذشته 25 درصد پایین آمده سبکتر کند»؟
این اظهار نظر نوبخت با تشویق بیامان حضار همراه شد و وی ادامه داد: «برغم همه شعارهایی که در خصوص عدالت دادند، از روزی که آقای احمدی نژاد آمده، فاصله طبقاتی از 14.2 برابر به 15.5 برابر رسیده است. البته این تشویق شما باید برای آقای احمدینژاد باشد که هیچکس به خوبی او نمیتوانست با این حجم درآمدهای نفتی چنین مشکلاتی را برای مملکت بیافریند».
حاضران دوباره و شدیدتر از قبل به ابراز احساسات در تایید سخنان دکتر نوبخت پرداختند و او افزود: «آمارهایی که من ارائه میدهم همه آمارهای بانک مرکزی است نه آمارهایی که مرکز تحقیقات استراتژیک یا مراجع دیگر میدهند؛ بنابراین هیچ جای گله یا انکار از سوی دولت وجود ندارد. نرخ تورم در این 4 سال باید به 8.4 درسد تنزل مییافت. آقای احمدینژاد برای این کار بیش از 18 هزار میلیارد تومان یا 18 میلیارد دلار منابع بانکها را به زور و اجبار استانداریها به عنوان وامهای زودبازده بین افراد توزیع کرد و نتیجه این شد که به گزارش رسمی بانک مرکزی حداقل 37 درصد این پولها که از سیستم بانکی برای از میان بردن بیکاری توزیع شد، در آن مسیر هزینه نشد. همین باعث شد که نرخ بیکاری از 10.9 درصد سال 84 به اعلان رسمی مرکز آمار امروز به 12.5 درصد رسیده است». (تشویق حاضران)
معاون مرکز تحقیقات استراتژیک خاطرنشان کرد: «ممکن است آقای احمدینژاد اینگونه کارنامهشان را توجیه کنند که اهداف تعیین شده در برنامه بلند پروازانه بود؛ اما ایشان نه تنها نتوانست این اهداف را محقق کند، نسبت به سال 84 پسرفت هم داشت. حجم نقدینگی که باید احمدینژاد آن را کنترل میکرد در سال 84 برابر 67 هزار میلیارد تومان بود؛ یعنی از ابتدای رواج پول در کشور تا آن روز حجم نقدینگی به 67 هزار میلیارد تومان رسیده بود. به هنر آقای احمدینژاد در این چند سال حجم نقدینگی از 67 هزار میلیارد تومان به 170 هزار میلیارد تومان رسید. به عبارتی دیگر بار تورم ناشی از سیاستهای نقدینگی افزای دولت نهم بوده که باعث شده ما در اقتصادمان به شدت دچار ناهماهنگی و نابرابری شویم».
وی ادامه داد: «وقتی ایشان کشور را در دست گرفت شاخص بازار سرمایه 12 هزار و 400 بود و امروز به زیر 8 هزار و 400 رسیده است. با این همه درآمدی که در دست این دولت بود، نه تنها هیچکدام از این اهداف رسمی و قانونی را نتوانست محقق کند، در همه اینها پسرفت هم داشت».
این صاحبنظر مسائل اقتصادی گفت: «ما در حالی که قرار بود به جایگاه نخست اقتصادی منطقه برسیم، الان در بین کشورهای منطقه از نظر رشد اقتصادی در جایگاه شانزدهم قرار داریم. آقای احمدینژاد مرتب اعلام میکند رشد تولید آلومینیوم، سیمان و... بالا رفته است. با عوام که صحبت نمیکنید؛ تمام این رشدها باید خود را در رشد تولید ناخالص داخلی نشان دهد که نمیدهد. سرجمع تولید ناخالص داخلی کشور در این 4 سال تنزل پیدا کرده؛ بنابراین آقای احمدینژاد هم باید به نسل جوان امروز ما پاسخ بدهد و هم به نسلهای آینده که با این همه درآمدهای نفتی چرا نتوانست اهداف توسعه را برای کشوری که توسعه برایش از نان شب واجبتر است، محقق کند؟ چرا نتوانست نرخ بیکاری جوانان را کاهش دهد؟ چرا نتوانست تورم را کاهش دهد تا بار سنگین فقر بر دوش فقرا بیش از پیش سنگینی نکند»؟
او تاکید کرد: «احمدینژاد نه تنها نباید کاندیدا میشد بلکه باید در برابر این همه منابع بیت المال که در اختیارش بود، پاسخگو میشد؛ چون نتوانست اهداف و وظایفی را که قانون به او محول کرده و ایشان به تحقق آنها متعهد شده بود، محقق کند. امروز هم هیچ عقل سلیمی انتخاب دوباره ایشان را توجیه نمیکند چون 4 سالی که کشور در بهترین شرایط در اختیار ایشان قرار گرفت، جز شعار و دشمن آفرینی برای ما اتفاق دیگری نیفتاد. امروز آقای دکتر روحانی ایشان را که اینهمه بر دستاوردهای هسته ای اغراق میکنند به مناظره دعوت کرده تا ببینیم چه بدست آوردهاند»؟ (تشویق
حاضران)
دبیرکل حزب اعتدال و توسعه بیان کرد: «زمانی که آمریکا عراق و افغانستان را اشغال کرده و شمارش معکوس برای حمله به ایران آغاز شده بود، تمام نقاط حساس ایران شناسایی شده و قرار بود در آن واحد با موشک باران و بمباران گسترده ما را ساقط کنند، نظام ابتکار خوبی به خرج داد و قبول کرد تعلیق موقت را بپذیرد تا پرونده کشور به شورای امنیت نرود و بهانهای را که صدام با لجبازی به دست آمریکا داد، ما بدست او ندهیم. بگذارید به صراحت بگویم مگر تعلیق موقت بدون اجازه مقام معظم رهبری بود؟ این تعریف و تصمیم کل نظام بود. آقای احمدینژاد آمده و همه چیز را آماده دیده، حالا هم میخواهد به عنوان قهرمان ملی روی این موج سوار شود. کار هستهای از زمان موسوی و هاشمی به خوبی دنبال شد و بیشترین پیشرفت را زمان خاتمی بدون هیچ بزرگنمایی داشتیم».
این اظهار نظر وی بار دیگر به تشویق ممتد حاضران که بسیاری از آنها به دلیل کمبود جا به حالت ایستاده سخنان وی را گوش میکردند منجر شد و نوبخت ادامه داد: «اتفاقا اگر ما میخواهیم با حساسیتهای موجود کاری انجام دهیم، باید بسیار سنجیده عمل کنیم، نه با شعار. آقای احمدینژاد چندین بار در مقابل رسانههای جمعی گفت که "اصلا پرونده ما به شورای امنیت نخواهد رفت"؛ اما دیدیم که در سایه سیاستهای مخدوش وی پرونده ایران به شورای امنیت رفت و 4 قطعنامه سنگین هم علیه ما صادر شد. من نگرانم با وجد این 4 قطعنامه وقتی آقای موسوی بیاید هم در برقراری مجدد ارتباط با دنیا و اعتمادسازی مشکل داشته باشیم. اخیرا کره شمالی دومین موشک اتمی خود را هم آزمایش کرد؛ اما ببینید از نظر فقر و توسعه نیافتگی در چه وضعیتی است».
این استاد دانشگاه به بیانات مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: «ما بهفرموده ایشان دنبال سلاح هستهای نیستیم. باید هزینه و فایده را در نظر بگیریم و ببینیم چه چیزهایی را از دست میدهیم تا چه چیزی را بدست بیاوریم. ما باید فردا کاری کنیم تا قطعنامهای صادر شود که 4 قطعنامه قبلی را کن لم یکن کند. برای این کار نیازمند اجماع مثبت جهانی هستیم چون حتی اگر بقیه کشورهای عضو شورای امنیت قطعنامه مورد نیاز ما را تصویب کنند، امریکا به تنهایی میتواند آن را وتو کند. بگذارید صراحتاً بگویم در پس چهره خندان دموکراتها بزرگترین تحریمهای اقتصادی مثل هلمزبرتون و داماتو (در زمان کلینتون) علیه ما اعمال شد. اینها افکار عمومی را بسیج میکنند و میگویند دیدید چگونه دست دوستی به سوی ایران دراز کردیم؟ دیدید چگونه با ما درشتگویی کردند؟ دنیا را علیه ما بسیج کرده و آنگاه به ما ضربه خواهند زد. چرا ما باید بهانه دستشان بدهیم؟ بهجای اینکه با اینها مذاکره کنیم، برای مشکلات جهان نظریه میدهیم. یعنی مشکلات ایران حل شده و الان باید مشکلات جهان را حل کنیم»؟
وی در بخش دیگری از سخنان خود به بخش دوم سوالی که ابتدای سخنرانی مطرح کرد پرداخت و گفت: «حالا چرا موسوی بله؟ جمعیت حاضر در سالن دقایقی با شعار «موسوی دوستت داریم» احساسات خود را ابراز کردند و نوبخت گفت: «همه ما موسوی را دوست داریم؛ چرا که این سید بزرگوار یک شخصیت آرام، هنرمند، مدیر و مدبر است. در یک کلام آنچه خوبان همه دارند، سید ما یکجا دارد و من بهخاطر این انتخاب و حسن نظری که شما حامیان میرحسین موسوی دارید، به شما تبریک میگویم. تردید نداشته باشید انتخابی که میتوان در تاریخ به آن بالید و فردی را برگزید که نماد جمهوریت و اسلامیت ایرانیان و نماینده واقعی فرهنگ و تمدن ایران باشد، میرحسین موسوی است».
دبیرکل حزب اعتدال و توسعه به مقایسه اجمالی تورم در دولت میرحسین موسوی با دولت احمدینژاد اظهار داشت: «در 3 سال دولت موسوی (61،62 و 63) با 52 میلیارد دلار درآمد رشد اقتصادی ما از 3 سال دولت احمدینژاد (85، 86 و 87) با 215 میلیارد دلار درآمد بیشتر بود. موسوی در شرایطی که در جنگ تحمیلی بیش از هزار میلیارد دلار به ایران ضرر خورده بود، تورم را از 19 درصد به 6.9 درصدرساند و امروز نه توزیع چک پولها، نه توزیع سیب زمینی و نه توزیع با عجله و شتابزده 80 هزار تومان بین 5 میلیون نفر نمی تواند تاثیری در عزم ملی مردم بگذارد. من نمیدانم در حالی که 2 هفته تا انتخابات
باقی مانده توزیع این 80 هزار تومان به بهانه سهام عدالت یعنی چه و اگر چنین اتفاقی در زمان اصلاحات اتفاق میافتاد آیا شورای نگهبان صلاحیت فرد را رد نمیکرد»؟
در این لحظه تعدادی از حاضران با شعار «نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این ... مردم فریب» سخنان نوبخت را قطع کردند؛ اما وی تاکید کرد: «ما با رعایت اخلاق به هیچ کس توهین نمیکنیم و آرزوی مرگ کسی را هم نداریم. فقط با عدد و رقم مقایسه میکنیم و نه تنها با شور و شوق که با عقل و منطق موسوی را انتخاب میکنیم تا اگر نسل فردا پرسید شما اداره کشور را به چه کسی سپردید، با افتخار بگوییم به دست مردی دادیم که وقتی پرچم از دست شهید رجایی افتاد، او آنرا برافراشت و در آن شرایط سخت جنگی کشور را از همه جهات مطلوب پیش برد».
با اتمام سخنرانی نوبخت، محسن قاسمی، دبیر حزب اعتدال و توسعه در استان قزوین، در جایگاه قرار گرفت و ضمن تشکر از سخنان دبیرکل حزب متبوعش از سرهنگ بازنشسته و مدرس سابق دانشکده پلیس، بزرگ بزرگمهر خواست برای قرائت شعر خود به جایگاه بیاید. پس از خواندن شعر بزرگمهر در وصف کاندیدای محبوبش، میرحسین موسوی، نوبخت به پرسش های حاضران پاسخ داد.
اولین پرسش از مافیای نفتی و اقتصادی بود که نوبخت در پاسخ به آن گفت: «آقای احمدینژاد طوری صحبت میکردند که انگار بلافاصله بعد از رییس جمهور شدن مافیای نفتی و اقتصادی را به مردم معرفی خواهند کرد. 4 سال گذشت و تازه شنیدیم این دفعه اگر به من رای بدهید، این بار معرفی خواهم کرد. این هم نوعی اتهام زنی به مدیران شایسته کشور بود و تخریب مدیران گذشته کار بیانصافانه است».
سوال بعدی درباره دلیل افزایش نرخ تورم بود که دکتر محمدباقر نوبخت در جواب اظهار کرد: «متاسفانه آقای احمدینژاد به همان روشی که –ما به شاه انتقاد میکردیم که دلارهای نفتی را میدهید و اجناس مصرفی وارد میکنید- نوعی سیاست نامناسب را که در سالهای 53 و 54 در کشور پیاده شده بود را دنبال کردند و حجم زیادی از دلارهای نفتی با ارزش ما تبدیل به سیب و پرتقال و انگور یا کالاهای مصرفی دیگر شد که این کار بازار کار را تخریب کرد و افزایش نرخ تورم نیز ناشی از این مساله است».
سوال کتبی دیگری پرسید: «آقای موسوی به جوانان توجه دارند یا مثل احمدینژاد گشت ارشاد تشکیل داده، جوانان را زندانی و دانشجویان را ستاره دار میکنند؟ این استاد دانشگاه در پاسخ گفت: «مهندس موسوی هرچند سیاستمداری موفق در تاریخ معاصر ایران است، ولی خاستگاه اصلیاش فرهنگ است. ایشان شخصیتی فرهنگی و اندیشمند است و میداند چوب و چماق نقشی در فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی ما ندارد. قطعاً ایشان از ابزارهای مناسبی که فرهنگ ایرانی و اسلام ناب و عزیز برای ارشاد ارائه میکنند، استفاده خواهد کرد و نه از گشت ارشاد».
سوال دیگری پرسید: «با توزیع سهام عدالت شرکتهای ورشکسته یا توزیع نقدی یک میلیارد تومان پول بین افراد تحت پوشش کمیته امداد، آیا می توان رای دهکهای پایین را عوض کرد و اتفاق 4 سال پیش تکرار نخواهد شد»؟ نوبخت جواب داد: «با وجود اینکه توزیع بیتالمال برای اهداف انشاء الله غیر انتخاباتی شروع شده است، میتوانید نتایج این کار را در نظرسنجیها ببینید که به موازات توزیع این پول بهجای افزایش آرای آقای احمدینژاد، رای میرحسین موسوی به طرز چشمگیری در حال افزایش است».
سوال بعدی درباره مشکلات استخدامی کارگران و زنان بود که سخنران مراسم در پاسخ گفت: «تشکلی که بیشترین حمایت را از کارگران و حقوق آنان داشته «خانه کارگر» است که امروز به دلیل نگاه ویژه موسوی به امنیت بخشی به مشاغل، یکی از تشکلهای پیشگام در حمایت از میرحسین موسوی است. ایشان نه تنها خود شخصیت بارز فرهنگی دارند، یک شیرزن فهیم و ارزشمند مثل دکتر زهرا رهنورد را هم به عنوان مشاوری امین در کنار خود دارند که به خوبی میتوانند از مطالبات زنان کشور دفاع کنند».
سوال بعد پرسید: «آیا با افتضاح اقتصادی ناشی از عملکرد این دولت، امیدی به بهبود وضع اقتصاد در دولت موسوی هست»؟ نوبخت پاسخ داد: «میرحسین موسوی 8 سال مدیریت بحران این کشور را در زمان جنگ در دست داشت و همیشه مورد تایید امام بود. دو شخصیت بزرگواری که ابتدای عرایضم گفتم با وجود احترامی که برایشان قائلیم، به اندازه موسوی سابقه اجرایی ندارند. به حد کافی در 4 سال گذشته فرصت سوزی کردهایم و امکان این را نداریم اجازه بدهیم افرادی بیایند و تجربه کار اجرایی بیاندوزند. موسوی امروز مقبولترین نامزد در افکار عمومی ایرانیان است و ما انتظار داریم برای اینکه رای نشکند و انتخابات به دور دوم نکشد دوستان دیگر هم به نفع میرحسین موسوی کنار بکشند».
یکی از سوالات کتبی در مورد یک میلیارد دلار گمشده از نوبخت توضیح خواست. نوبخت با خنده پاسخ داد: «پول را دیگران نمیگوییم خوردند، قطعاً پاکدامنند. دیوان محاسبات نتوانست آن پول کلان را پیدا کند، سازمان بازرسی کل کشور نتوانست، بنده چطور پیدایش کنم؟ البته گاهی میتوان رد بعضی از این پولها را در توزیع برخی پولهایی که در کشور انجام میشود و نمیدانیم از کجا میآید جستجو کرد. کارخانهها که سود نداشته است، پس این پولها از کجا میآید؟ شاید این پولها برای روز مبادا بوده است».
یکی از حاضران روشندل در سوال شفاهی پرسید: «ما روشندلان باید به چه کسی رای دهیم که وقتی به آن بالا رسید ما را از یاد نبرد»؟ دبیرکل حزب اعتدال و توسعه در پاسخ گفت: «بنده با شناختی که از میرحسین موسوی دارم، شهادت میدهم ایشان مرد صادقی است و قطعا فریب نمیدهد؛ کما اینکه امروز هم سیب زمینی و چک پول ندارد که بین مردم توزیع کند چون صداقت دارد و همین برایش کافیست».
یکی از حاضران مکتبی میکروفن را گرفت و سوالش را اینگونه مطرح کرد: «اولاً گشتهای ارشاد کار نیروی انتظامی است و ربطی به احمدینژاد ندارد. قضیه آستین کوتاههایی که اوایل انقلاب رنگ میزدند، در دولت موسوی بود نه در دولت احمدینژاد. ثانیاً توضیحات اقتصادی شما بنده را قانع نکرد»!
دکتر نوبخت توضیح داد: «نیروی انتظامی ذیل وزارت کشور تعریف میشود و قائم مقامی این نیرو با وزارت کشور یا خود رییس جمهور است که به آسانی میتواند این کار را ساماندهی کند تا این گشت نه برای مخدوش کردن چهره یک جوان، بلکه در راه امنیت بخشی جامعه استفاده شود. این کاری ست که موسوی خواهد کرد».
دبیرکل حزب اعتدال و توسعه در ادامه گفت: «در پاسخ به سوال دومتان هم بنده 4 سال پیش در چنین روزهایی با نماینده تام الاختیاری از طرف احمدینژاد برابر افکار عمومی نشستیم و من توضیح دادم که شما میخواهید مدیریت کشور را در این شرایط دست کسی بسپارید که بزرگترین سابقه مدیریتیاش در حد استانداری اردبیل و شهرداری تهران است. من از 300 میلیارد تومان پولی که آن زمان توزیع شد پرسیدم و گفتم این پولها که شهرداری بدهکار است و دارد توزیع میشود کجاست؟ مجلس شورای اسلامی 2 بار تحقیق و تفحص کرد. تمام روزنامهها هم نوشتند. در آن مقطع اگر سرانجام آن 300 میلیارد تومان مفقوده شهرداری معلوم میشد، امروز یک میلیارد دلار گم نمیشد».
سخنگوی مجلس پنجم یادآور شد: «به هر حال به حرف ما توجه نشد و آقای خوش چهره حرفهای من را قبول نکرد؛ اما پس از مدت کوتاهی دیدیم انتقادات خود دکتر خوش چهره به احمدینژاد، از انتقادات من بیشتر شد. خوش چهره که از خیلی از شما عزیزان به احمدینژاد نزدیکتر بود، امروز احساس ندامت میکند. او متوجه شده و شما هم باید متوجه شوید؛ البته این فرد صادق پس از مدتی نزد من آمد و اعلام کرد مواضعی که داشته اشتباه بوده است. این کافی نیست»؟
اشتراک در پستها [Atom]